همین الآن که سر کار آمدم، عکسهای اکبر رادیدم. اشکم در آمد و سریع خودم را در آشپزخانه که تصادفا آمواج دزدکی به داد لپتاپ من میرسد رساندم. باز نگاه کردم. باز گریستم.
نمیدانم آخر و عاقبت اکبر چه می شود، ولی میدانم خیلیها از وجودش استفاده کردند و الآن خاموش مانده اند...خدا پدر مالاندوزی و تیراژ و ...جماعت را بسوزاند!
بر گرفته از سایت ایرانیان