راستش ما دیکتاتورهای دموکراتیکی هستیم! فکر میکنید دارم کرسیشعر یا گلواژه میگویم؟ اختیار دارید!
چند در صد ما واقعا تحمل شنیدن صدای مخالف را داریم؟ اگر دستمان رسید خشتک طرف را روی سرش نمیکشیم؟ چند درصد مان توان برخورد بدون انگ زدن با رقبا یا رفقای سابق را داریم؟ چند نفرمان از به هنگام قدرت گرفتن از انحصارطلبی دوری خواهیم کرد و به بقیه میدان میدهیم؟ و الخ...
با همین نگاه، میاندیشم که "اصلاحات" اگر در حد حرف باشد، تنها ابزاری است برای پیشبرد مطامع سیاسیمان، و اگر پایبند حرفها و شعارهای اصلاحطلبانه نباشیم، این ابزار را برای فریب سادهدلان استفاده کردهایم.
نمیدانم اصلاحات با برخورد حذفی کنار میآید یا نه، ولی بعد از هشت سال میتوان نتایج دردناکی را مشاهده کرد که به نام اصلاحات ثبت شد.
اصلاحات برای آزادی عده ای و توی دردسر افتادن بقیه نبود.
اصلاحات زمانی واقعی است که اصلاحطلبان نخست در فکر اصلاح خود باشند و بعد دیگران را از باتلاق دیکتاتوری نجات دهند. غریق که نمیتواند ناجی غریقی دیگر باشد؟