خواندن یک خبر دردناک مدتی است فکر و ذهن مرا به شدت مشغول کرده:
ایرانیان بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار در امارات عربی متحده سرمایهگذاری کردهاند.
امارات ، کشوری کوچک در حاشیه خلیج فارس که بر سر جزایر سهگانه با کشور ما درگیر است، و در عمل خیلی هم دوست مانیست، رقمی نجومی از پول ایرانیان را در شریانهای خود دارد.
جالب است که دولت ایران در سالهای گذشته میلیاردها دلار از کشورهای مختلف پول و اعتبار گرفت، ولی نتوانست برای امنیت سرمایه و سرمایهگذاری در کشور کار مهمی بکند.
وقتی میشنوی سرمایه ایرانیان ساکن غرب آمریکا فراتر از ۸۰۰ میلیارد دلار است و سرمایه ایرانیان در امارات کمی بیشتر از ۲۰۰ میلیارد، تاسف میخوری! اگر سرتان در حساب و کتاب بشد، با یک محاسبه سر انگشتی خواهید دانست که اگر ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه وارد شریانهای اقتصادی کشور خودمان می شد،نه به عنوان نقدینگی، بلکه به عنوان سرمایهگذاری طولانی مدت با نگاه توسعه گرا، چه اتفاقی می افتاد؟
درد من اینجاست که سیستم حکومتی ما خواسته یا ناخواسته عامل این خروج سرمایه بوده است. و بدتر اینکه میدانی بسیاری از سران حکومت و خانوادههاشان جزو سرمایهگذاران اصلی هستند.
اینکه جماعت ایرانی ساکن کالیفورنیا به چنین سرمایهای دست یافتهاند، باید به ایشان درود گفت، ولی سرمایههای ذخیره شده در کانادا از ایران آمده یا حاصل عملکرد ایرانیان در اینجاست؟ شاید هر دو، ولی سهم سرمایههای فراری چقدر است؟
از سوی دیگر، ما معمولا مغزهای پناه گرفته در غرب را جزو سرمایهها بر نمیشماریم، اینها چه ارزشی دارند؟ چند تا از بچههای دانشگاه شریف که در کانادا فارغ التحصیل(مدارج بالاتر) شدهاند حاضرند به ایران برگردند؟ بسیاری از اینان که بدون تعارف بهترینهای رشتههای فنی و مهندسی ایران بودهاند، آنقدر به وضع سیاسی و اجتماعی ایران بدگمانند که میخواهند چند سالی صبر کنند، و مطمئن باشید اگر در همین چند سال کار مناسبی در اینجا دست و پا کنند، خواهند ماند، و احتمال بازگشتشان کمتر و کمتر خواهد شد.
الآن احمدینژاد از احیا تمدن اسلامی حرف میزند، این وضعیت بیشتر "اکسیداسیون" است! تا چند سال دیگر دچار زنگ زدهگی تمدنی خواهیم شد!