یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Friday, September 02, 2005
قسمت دوم: ایران را پیش از ویرانی نجات دهیم. چگونه؟
در دهه هفتاد، کارشناسان ژاپنی بر اساس داده‌های ایرانی‌ها( با همین شبکه ناقص لرزه‌سنجی) به نتایجی رسیدند که برق از ماتحت هر کسی که می‌فهمد زلزله چیست می‌پراند! گزارشی که شهرداری در سال ۸۱ به دست من داد، چنان ترسناک بود که باورم نمی‌شد این چیزها را دانسته‌اند و پا روی پا گداشته باشند...

بررسی ساختاری مناطق تهران نشان می‌داد که اگر یکی از سه گسل بزرگی که تهران را در بر گرفته‌اند اندکی فعال می شدند، خواهر و مادر پایتخت یکی می‌شد. مرا به خاطر ادبیات هسته‌ای‌ام ببخشید، ولی آش آنقدر شور است که باید طعمش همانی باشد که باید باشد!

همیشه برایم سوال مطرح بوده که اگر تمام تلاش آزادی و دموکراسی خواهان برای بهینه شدن زندگی مردم و نسل‌های بعد بوده است، نقش این جماعت در ایران را چگونه ترسیم می کنیم؟ آیا با دانستن وضعیت ساختاری تهران باید به داد آن رسید یا خیر؟ اگر خدایی ناکرده زلزله بزرگی که سال‌هاست منتظرش هستیم، تهران ۱۲-۱۳ میلیونی را بتکاند، چند هزار نفر را در یک لحظه از دست خواهیم داد؟ چند میلیون نفر آواره خواهند شد؟ چند سال طول خواهد کشید که خسارات معنوی و مادی این آسیب بزرگ اندکی برطرف شود؟

فکر می‌کنید بعد از جنگ فرصت کافی برای بهتر کردن ساختار معیوب تهران نداشته‌ایم؟ دولت سازندگی چه کرد؟ گیرم کرباسچی سرش به گل‌کاری و رنگ کردن شهر گرم بود، اصلاح‌طلبان چه کردند؟ هشت سال را به فلان خر زدند!( باز هم مرا ببخشید!).

در صورت وقوع زلزله در تهران،کل کشور آسیب خواهد دید، بیماری‌های جورواجور همه‌گیر خواهد شد و اقتصاد بیمار مملکت رو به نابودی خواهد رفت.

می‌خواهیم چه کار کنیم؟ تا حالا شده به ساختمان‌های نوساز در تهران سر زده باشید؟ ببینید میزان نشست و ترک‌های ۴۵ درجه روی دیوار که از گوشه‌های سقف اتاق‌ها شروع می شود چگونه است؟ در همین نیاوران که شهرداری منطقه یک مجوز‌ها را داده بسیاری ساختمان‌های مجلل و ویرانه‌های آینده را دیده‌ام که نمی دانم به جان چه کسی باید برای دادن پایان‌کار این بناها دعا کرد؟ تازه در آمار خسارت‌های احتمالی زلزله در تهران، سهم کشته‌های منطقه یک به خاطر استحکام نسبی بناها کمتر است!

ادامه دارد