تنها مرد خانواده
یکی از جوکهایی که همیشه در باره فائزه گفته می شد، این بود که تنها مرد خانواده هاشمی است! او از این مساله بسیار ناراحت میشد ودور و بریهایش هم به خاطر شاخصههای گاه ضد مرد او با چشم و ابرو علامت میفرستادند که نگویید، بد است! بعدها این جمله را از برادرانش هم شنیدم!
فامیلبازی
تا دلتان بخواهد سیستم حاکم بر زن ایلیاتی بود! دایی فائزه که سالها سابقه چایی خوردن در روزنامه اطلاعات را داشت کارشناس مطبوعاتی شده بود...نبوغ او مثال زدنی بود! خدا را شکر که ما از داشتن داییجانی اینچنین محروم هستیم. چند تا از فامیلهای دور فائزه هم در روزنامه بودند که اصلا وارد بازیهای مدل کرمانی نمیشدند! آرش و نازنین سلامت ارتباطی سببی داشتند وخیلی دور و بر او نمیپلکیدند.
شلوار جین
وقتی مدیر مسوول روزنامه شلوار جین میپوشد، چرا ما نپوشیم؟
مدیر فنی
مسوول صفحه بندی روزنامه هم آیتی بود! مرتضی شیرازی هم صفحه اول کیهان را همراه شریعتمداری میبست، و هم صفحات روزنامه زن را همراه فائزه! بعدها هم صفحح بندی نشاط و عصر آزادگان دست او افتاد. اگر من جای مدیران این روزنامهها بودم مرتضی را مسوول صفحه بندی روزنامهام نمیکردم!
رقابت برای جراحی بینی
جو خاصی در روزنامه زن وجود داشت، هر از گاهی می شد خبرنگار یا حروفچینی را دید که بینیاش باند پیچی شده و زیر چشمش کبود است. چشم و هم چشمی دماغی روزنامه زن شاهکار بود.
اشتباهات خندهدار من
صدای فائزه اندکی کلفت است! و اگر از صفحه بندی به سرویس ما زنگ می زد که کاریکاتور امشب چه شد، و میگفتی آقا به چه کسی کار داری، باید دل و جرات پیدا میکردی وقتی به طبقه پایین میرفتی.
یکی از اشتباهات دیگر هم اصرار برای کشیدن کاریکاتورش بود، در حالیکه آدمهای متملق دور و بر به هر چه تلاش ما بود گند میزدند. کاریکاتورهای سبوکی و حسین پور از فائزه حرف نداشت.
تحمل حرف مدیر مالی برای گرفتن حقوق بچهها. این بزرگترین اشتباه من بود که هی صبر میکردم تا پول کافی برسد، و هیچگاه نمیرسید. بعد از تعطیلی روزنامه با من بمیرم تو بمیری توانستیم بخشی از طلبهای بچهها را بگیریم، آنهم به قیمت آمدن خودشان به دفتر روزنامه و دعوا. هیچوقت باورتان نخواهد شد آدمی به آرامی مانا نیستانی برافروخته شود و سر سیادتان داد بزند. دمش گرم در ضمن.
از اشتباهات ابلهانه دیگری که یادم می آید، زور زدن زیادی برای گرفتن سفارش طرح و تصویرسازی، بدون توجه به توان روزنامه بود، میخواستم آمار طرح روزنامه بالا برود، غافل از اینکه در نهایت به حدی خواهد رسید که امکانش را داشته باشد.
عدم دعوت از بعضی از طراحانی که انتظار داشتند حد اقل تعارفی بشنوند هم موجب کدورت شد.
اشتباهات دیگری هم داشتم که به بیحواسی، عجله، عدم تمرکز، تندمزاجی و ... مربوط میشد.
عکسهای خوشگل نگذارید!
یک بار عکسی از نیکی کریمی گذاشته بودند در صفحه آخر که احتمالا نمیشد به چشم خواهر برادری به آن نگاه کرد. گفت برش دارید، من که خانم هستم دارم زیادی نگاه می کنم! اونوقت میگن استفاده ابزاری کردیم.
ادامه دارد