آقا شد ما یک کاری بکنیم و حساسیت درست نشود؟ اصلا همه کارهای من برای ایجاد حساسیت است...پس چی؟
بر حسب اتفاق، واکنشهایی هم که ایجاد شده، ناشی از نشان دادن فضاهایی است که معمولا یا دیده نمی شود یا همه میخواهند کتمانش کنند. حالا با هر ادبیاتی بیانش کنی. ماندهام این همه سال مردان به زنان مطبوعات ظلم کردهاند، صدای کسی در نیامده. حالا یک مثال دو سه پاراگرافی میزنی، از وضعیتی که از نظر تو دارد برای عده ای قلیل تبدیل به الگو می شود، فاعلیت را از زنها گرفتهای! نشان میدهی که در روزنامه زن که بایستی بهترین جا برای جذب زنان روزنامهنگار و تربیت تازهکارها میبود، معیارهای مردانه ایرانی تا چه حد بعضی استعدادها را فراری داد. حتی وقتی مردی با ادبیات ضد فمینیستی مثل من بخواهد ظلم حاکم را نشان دهد، محتوی را نمی بینند و به فرم میچسبند.
خیلی ساده است. کل این مبحث بیشتر از ۲% نوشتهها را شامل نشده، ولی این میزان کم را آنقدر بزرگش کرده اند که نگو! تازه به اصل ماجرا هم نمیپردازند. دوست دارم دختران مطبوعات ما در باره امنیت شغلی شان در همین روزنامههای بعد از دوم خرداد بنویسند. چرا رفیق بازیها باعث می شد حق بعضی از دختران بدون پشتوانه پایمال شود؟ اتفاقا از سوی کسانی که ادبیاتشان بسیار مورد پسند خانمهای فمینیست است. کاش کسانی مثل ژیلا که به فاعلیتشان ایمان دارم آن هم از نوعی که میستایمش، نشان میدادند ظلمی را که در طول این سالها بر زنان تحریریهها رفته، منتهی اگر یک زن در باب این ظلم بگوید، شاید من مرد ضد اداهای فمینیستی بگویم قصدش انتقام است...ژیلا در کتابش تا حدی از ظلم جماعت صبح امروز بر خبرنگاران گفت، ببینید چگونه از مجموعه دور ماند.
بر خلاف نظر سیما، نه تنها از حضور زنها در مطبوعات نمیترسم، بلکه معتقدم نسبت زنان ما در مطبوعات به طرز ظالمانه ای کمتر از مردان است. نه تنها به فاعلیت زنها اعتقاد دارم، بلکه آنهایی را که مثل زنان خانهدار در کنج خانه شوهر میپوسند جامعه ما را به قهقرا خواهند برد. زنی که اینچنین است، از نظر من قربانی است. حالا من با لطافت و زیبایی مورد نظر سیما صحبت نمی کنم، و نوشته هایم خاردار است، بحثی است جدا.
بدون تعارف، خیلی از زنان روزنامهنگاری که میتوانند حرفی بزنند، در همان مطبوعات دارند کار می کنند. فکر میکنید به راحتی میتوانند دم برآورند؟ فکر میکنید آینده شغلیشان اجازه میدهد؟ فرض کنید مسیح علینژاد از مجلس رانده بخواهد بگوید فرضا در روزنامه همبستگی چه برخوردهایی دیده؟ فکر میکنید زنان خبرنگار حوزه اقتصادی بخواهند در باره فلان روزنامه اقتصادی تازه تاسیس دم بیاورند که سردبیر چه میکند؟ آیا جایی برای آنان در روزنامههای دیگر وجود خواهد داشت؟
در آخرین روزهایی که در ایران بودم، نامههایی علیه یکی از روزنامهها به دستم میرسید-به عنوان بازرس انجمن- در یکی از نامهها به مسالهای سر بسته اشاره شده بود. از نویسنده نامه خواستم مصادیق آنرا برایم بازگو کند. وحشت کردم. و نکته منفی آن بود که تعقیب قانونی سر دبیر و سرمایه گذار آن روزنامه مساوی بود با تعطیلی آن روزنامه و بیکار و بیآبرو شدن دهها خبرنگار. از یک طرف قوه قضائیه پناهگاه خوبی برای روزنامهنگاران نیست، و اگر کسی چیزی بییند، نمی تواند دم بر آورد. از طرف دیگر انجمن صنفی توان مقابله با مشکلات صنفی را ندارد، و خیلیها هم نمیتوانند یا رویشان نمیشود از ستمی که بر آنها رفته حرف بزنند.
اسمش را حریم خصوصی میگذاریم یا عمومی، هر کسی نظری دارد که محترم است، ولی ببینیم که آیا آنچه فقط در حد خاطرهای چند خطی نوشته ام، در روزنامههای امروز مصادیقی دارد؟
میاندیشم که عدم درک آن فضا از سوی
سیما طبیعی باشد، ولی آنانی که آنرا دیده اند و مدتی از آن دور بودهاند، می دانند چه می گویم. مدتی ماجرا را از بالا نگاه کنید، نه از درون.
بعدا بیشتر گپ میزنیم