۱- ما از اولش هم گفتیم "خاطرات پراکنده"، پس آنانی که می گویند چرا پراکنده نویسی شده، لطفا به تیتر توجه کنند.
۲- بر اساس زمانبندی جلو میروم، ولی روزنامه به روزنامه. چون در دورههایی به طور همزمان در چند روزنامه کار کردهام و در صورتی که همه را باهم قاطی کنم، شیر تو شیری می شود که نگو و نپرس. یعنی الآن روزنامه اخبار اقتصاد که تمام شد، میروم سراغ روزنامه مشارکت، مشارکت که تمام شد، می روم سراغ هفتهنامه توانا، توانا که تمام شد، میروم سراغ دانستنیها، بعدش روزنامه بهار و الی ماشا الله...
۳- لطفا نیتسنجی زیادی نکنید، قصدم هم انتقام نیست، خواستهام بخشی از فضایی که بسیاری ندیدهاند را نشان بدهم، به همین سادگی.
۴- آنهایی که فکر می کنند با ذکر یک نمونه، راهبهخانه را به شکل" فاحشهخانه" نمایش دادهام در اشتباهند. آن موارد از نظر من در اقلیت بوده اند، که متاسفانه بنا به روایات آدمهای بسیار مطمئن، آمار امروز بسیار بیشتر از گذشته شده است. در ضمن، فضای مطبوعاتی ایران بر خلاف نظر بعضی دوستان، جای بسیار سالمی نبوده که الآن خودشان را دارند ناراحت میکنند که این حرفها سیاه نمایی است. فضایی بوده مثل بقیه جاها، خوبیها و بدیهای خودش را داشته است. از خوبیهایش هم دارم میگویم، احتمالا نمره عینک بعضیها مشکل دارد که آنها را نخواندهاند! اگر از آن فضای خوب هم لذت نمیبردم که مرض نداشتم در آن کار کنم. در ضمن، خدمت اولترا-فمینیستهای عزیز هم بگویم که مخالف فاعلیت زنان نیستم، و خوشحالم برای دفاع از مشروعیت ایدئولوژیشان از حقوق بعضیها برای پیشرفت در روزنامهها به آن صورت دفاع میکنند. دفاع بد فمینیستها را خیلی میپسندم.
۵- من نکاتی را بر میشمارم که در حافظهام مانده، و اغلب موارد را با همکارانم در تهران و جاهای دیگر مرور می کنم تا به حداقل خطا دچار شوم، و با اطمینان میگویم که در این ۳۸ شماره، کسی رسما چیزی را تکذیب نکرده است. با این همه خوشحال میشوم بروز خطا و یا اشتباهات را گوشزد کنید.
۶-غلطهای املایی ناشی از بی سوادی من و تندنویسی و ...است. به گیرندههایتان زیادی دست نزنید.
۷-از دوستانی هم که مسائل بسیار خصوصی را فرستادهاند خواهش می کنم نفرستند! مسائل خصوصی و خارج از تحریریه آقای فلانی با آقای بهمانی یا خانم بهمدانی اصلا به من ربطی ندارد. فلانی همجنسباز است یا فلانی معتاد و ... هم در محدوده خصوصی خودشان است!
۸- نثر من تند، پرخاشجو و ... بوده است. قبولتان دارم، چشم، کمتر جر میدهم!
۹-خیلی مخلصیم