یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, September 12, 2005
حریم شخصی، حریم غیر شخصی-قسمت اول
اول- مشق و املاِ نانوشته غلط ندارد.
دوم-آیا خاطرات را باید جوری گفت که همه بپسندند؟
سوم-اعتبار رسانه‌های اصلاح طلب با مشخص شدن بعضی روابط نامربوط از بین می رود؟
چهارم-حریم شخصی و غیر شخصی کدام است؟

راستش نمی‌دانستم نوشتن خاطرات پراکنده‌ام اینقدر بحث برانگیز می شود که چندین و چند نفر پیغام بفرستند: «بی‌خیال شو» و «اسم ما که نیست» و ...
لازم است یادآوری کنم که مجموعه مسائلی که مطرح می کنم آنهایی است که در روزنامه‌ها اتفاق افتاده و دیده‌ام، یا از منابع بسیار موثق شنیده شده است. آنهم فقط در روزنامه هایی که محل کارم بوده. این مسائل اگر در کارکرد روزنامه تاثیری نمی‌داشت، دلیلی برای تاکید روی آنها نداشتم. مسائل خصوصی در محیط روزنامه چیست، و غیر خصوصی‌اش کدام است؟

تفاوت دیدگاه من با بسیاری از دوستان شاید در این نکته باشد. وقتی در محیط کار، برای پیشرفت و استعمار، از عوامل جنسیتی استفاده شود و این امر موجب خورده شدن حق کسان و پیشرفت ناکثان گردد، و آنقدر معروف باشد که نتوان کتمانش کرد، آنرا به عنوان خاطره خواهم نوشت. اگر افراد در خارج از محیط کار ارتباطی داشته اند و آثارش در محیط کار منجر به افت کیفی یا بدتر از آن زیراب زدن فرد سومی شود، خصوصی بودن آن جای بحث دارد. در حالت سوم، هر گونه رابطه‌ای محترم و خصوصی است.

به عنوان مثال، آیا جذب نیرو در سرویس‌های روزنامه زن از سوی بعضی دبیران سرویس مرد، بر اساس سابقه کار یا کیفیت آثار روزنامه‌نگاران زن بود؟ لطفا به تاریخ انتشار روزنامه و مطالب منتشره رجوع کنید! نمی گویم که تبعیض موجود بر اساس روابط نامشروع یا...بوده، ولی آیا تبعیضی وجود داشت؟ این تبعیض تا کجا تاثیر گذار بود؟ به جزئیات اشاره نمی‌کنم، و از بسیاری مسائل گذشته‌ام، بخصوص در مورد آنانی که هنوز در ایران هستند و مشغول کار شرافتمندانه روزنامه‌نگاری...

جای هرگونه تکذیبی هم برای کسانی که معترض هستند باز است. اگر اشتباهی کرده‌ام، بگویند، اگر هم تکذیبشان نیاز به تکذیب مجدد دارد، آنرا خواهم نگاشت.

در مورد اعتبار، که چرا باز شدن بخشی از روابط موجود در مطبوعات از اعتبار روزنامه‌نگاران می کاهد؟ چرا سعی نکرده‌ایم مبانی حرفه‌ای را رعایت کنیم تا دچار مشکلاتی اینچنین نشویم؟
اگر خاطره نویسی آنهم تا به این حد سانسور شده خاله زنک بازی است، پس اسمش را همین بگذارید، مثلا خاله زنک‌بازی‌های روزنامه‌های اصلاح‌طلب، ولی با تغییر صورت مساله اصل ماجرا تغییر نخواهد کرد.

بحثی در باب حریم
یک سوال بسیار مهم: آیا پول گرفتن روزنامه‌نگاری از یک منبع خارج از روزنامه برای آنکه مبلغ یک دیدگاه باشد و یا دیگری را منکوب کند، و روزی روزگاری لو برود، خصوصی است یا غیر خصوصی؟ اگر علنا بگوید که گرفته‌ام که بحثی نیست، ولی چرا آنرا مخفی نگاه می‌دارد؟ وقتی رابطه‌ای خلاف عرف باشد و به عبارتی شکستن حریم‌های حرفه‌ای محسوب شود، اگر جلوه‌ای منفی نیابد، حتما رواج پیدا خواهد کرد.

اگر دبیر سرویسی یا سردبیر روزنامه‌ای امکان پیشرفت خبرنگاران را بر اساس قیافه و ظاهر و برخورد های ویژه بدهد، وای به روزگار مطبوعات، و وای به روزگار آنها که اینچنین بالا آمده اند، و وای بر ما که همچنان خفه شده‌ایم که آب از آب تکان نخورد.

این نقطه ضعفم را می‌پذیرم که در برابر بعضی از رفتارها که در حوزه عمومی تاثیرگذارند، زیادی بی‌رحم بوده‌ام. به عبارتی، برایم ثقیل است ببینم کسی با منطق با شعارهای اسلامی سر مردم را شیره مالیده باشد، و در پناه این بازی، بزرگ‌ترین ناقض شعارهای خودش شود.

کاملا هم می‌پذیرم که حوزه خصوصی افراد با حوزه عمومی تفاوت‌هایی دارد، ولی لازم است تعریف مستقلی از این حوزه‌ها به دست بدهیم. اگر کسی با استفاده از امکانات مالی عمومی-اسمش را بیت‌المال یا هر چیز دیگری بگذارید- عملی مرتکب شود، آیا حوزه کاری او شخصی است؟ اگر کسی در در حوزه فعالیت‌های اجتماعی،کاری کند که تضاد زیادی با عرف جامعه داشته، و در پناه لباس مستتر کننده خویش، کسان زیادی را فریب داده و دقیقا بر خلاف رفتار‌های خود، ادعای اصلاح‌گری اجتماعی هم بکند، چون مثلا هنرمند خوبی است و یا قلم شیوایی هم دارد، باید سکوت کرد؟

مسائل را خلط نکنیم: آیا اخلاق در حوزه‌های عمومی اینقدرنسبی شده است؟ شاید من سخت در اشتباه باشم. و اگر به من ثابت شود که وزیری که بر پایه اصولی ۲۵ سال جزو حاکمان بر سرنوشت من و امثال من بوده و حالا مشخص شده که طرف سال های سال ما را رنگ کرده، باید با رضایت کامل لبخند بزنم و سکوت کنم؟

می‌پذیرم که گاه داغ کرده‌ام و با عصبیت در این باره قضاوت. کار من قضاوت نیست، ولی انتقاد هست! به عنوان مثال آیا می‌توان به کسی که بزرگ‌ترین شکننده قول‌هایش به نزدیک‌ترین یارانش باشد، اعتماد کرد؟

آیا چیزی به نام قانون در حوزه عمومی کارکرد دارد یا ندارد؟ اصلا قانون برای چیست و کسانی که با نسبی کردن همه چیز،هنجارها را م را به نابودی می کشانند، چه جایگاهی دارند؟

اگر بخواهیم مثل شورای نگهبان عمل کنیم که فرقی با آن نداریم، ولی لا اقل آیا می‌توان چارچوب‌هایی مشخص کرد؟ آیا بازی در این حوزه قیودی و قواعدی دارد؟ آیا می توانیم با نشان دادن چیزهایی که می‌انگاریم بد هستند،مسیری به سوی سلامت پیدا کنیم؟

در این سر دنیا، که ظاهرا آزاد آزاد است، اگر بفهمند معلمی با شگرد خود رابطه‌ای جنسی دارد، دمار از روزگارش در می آورند. برایش قانون گذاشته‌اند و بر پایه تجربه‌ او را تا مدت‌ها از حوزه درس و بحث محروم می‌کنند. حتی در مشاغلی که اصلا فکرش را نمی کنیم! البته برای فرار از شمشیر قانون، بسیاری از روابط شخصی‌تر و مخفیانه تر شده، که این هم جای بحث دارد.

ادامه دارد