اعتراف بدی است! نه!
البته آمار سایت روز می گوید که باید خیلی خیلی راضی باشم، ولی این کمالی نیست که دنبال آن بودم!
در این چند ماه گذشته هنوز نتوانستهام به تعادلی که میخواسته ام برسم، که البته دور بودن از محیط تحریریه یکی از دلایل آن است. با این همه ارتباط تحریریهای آنلاین کمی به کمک آمده، که شاید بتوانم آرام آرام خودم را برسانم.
برنامه خوابم هم وحشتناک شده. ساعت ۸:۳۰ صبح میرسم خانه، نیم ساعتی وبگردی و بعدش چشم بند و پنبه در گوش و مثلا خواب...ظهر از خواب میپرم و کمی به کارهای روز میرسم. دوباره زور میزنم که خوابم ببرد. پنج بعد از ظهر دوباره با صدای زر-زر ساعت بلند می شوم و شروع میکنم به ادامه کار روز...نه شب هم از جایم بلند میشوم و راهی محل کار...
خوشبختانه این یک ساعت استراحت سر کار امکان کلی فکر کردن به آدم میدهد. داشتم کارهایم را نگاه میکردم، دیدم اصلا به دلم نمیچسبد. البته ممکن است با بعضی ایدهها حال کرده باشم، و برای رفع حس خود کم بینی آمار روز را چک کرده باشم، ولی نه! اجراهایم فوقالعاده هستهای شده! بزن و در رویی...این رسم روزگار نیست!
اگر بنا باشد عمر را تلف کنیم که استاد این کار شدهایم. اگر بنا باشد وقت مخاطب را بیخودی بگیریم که بدتر. اگر آنان انتظار بیشتری از ما ندارند، وای به روزگارمان!
بی هیچ ادعایی فردا صبح میخواهم بخش بزرگی از کارهایم را دور بیاندازم. باید بیشتر کار کنم. مرده شوی هر چه آدم از خود راضی را هم بردند!