دوستان ارجمندی برایم پیغام دادهاند که چرا برای دوسالانه کاریکاتور تهران کاری نفرستادهام، گفتم در دو سه خط جواب بدهم بهتر است،ولی یادم آمد که ماجراهای طولانی بامزهای وجود دارد که حیف است ننویسم.
نمایشگاه کاریکاتور، و مسابقات اینچنینی، رویکردی "هنری" دارند، و از طرف دیگر موقعیتی برای کاریکاتوریستها و کارتونیستهای هنرمندی که میخواهند کارشان ارزیابی شود. در جهان غرب، و عالم حرفهای، این فعالیت قشنگ را آماتوری میخوانند، چرا که کارتونیست ادیتوریال، همان کاریکاتوریست مطبوعاتی خودمان، نیازی به این نوع مطرح کردن خود ندارد.
بعد از این همه سال که دیگر میدانم آدم هنرمندی نیستم، پس چرا وقتم را تلف کنم؟
کارکرد این نمایشگاه دوسالانه در ایران بسیار مثبت بوده است و جزو برترینها در دنیا به حساب میآید. خود من به عنوان یک نیروی اجرایی در چند دوره آن فعال بودهام، و این فعالیت را جزو افتخاراتم می دانم، ولی ماجرا چند وجه دارد.
برگزاری این نمایشگاه، نمایشگر وجود نوعی آزادی نسبی است که به کاریکاتوریستها داده اند. از نظر من، جایگاه اصلی کاریکاتور در مطبوعات است. حد اقل کاریکاتور حرفهای. وقتی آزادی لازم برای ابراز نظر موجود نباشد، مشروعیت این نمایشگاه زیر سوال است. آمار در سالهای گذشته نشان میدهد که در روز یا واحدهای زمانی متفاوت، چقدر کار درمطبوعات چاپ می شد، و این میزان امروزه جقدر است. آیا واقعا امکان دفاع وجود دارد؟ نمی دانم!
علیرغم ادعای بعضی یاران سابق که منکر فضاسازی منفی هستند، حس می کنم بعضی از دوستانم( بخوانید دوستان سابقم) از نبود من در ایران احساس خوبی دارند. شاید فضای کار بیشتری برایشان فراهم شده بآشد. متاسفانه یا خوشبختانه حرفهای غیر رسمیشان در این طرف و آن طرف به دستم میرسد.ای کاش وقتی می خواهند ایرادی بگیرند یا انتقادی کنند، رو بازی کنند، نه مثلا با اسامی مستعار کامنت بگدارند یا از این طرف و آن طرف پیغام بفرستند.
احساس میکنم دیگر به حضور در دوسالانه احتیاجی نداشته باشم، و ترجیح میدهم هر از گاهی کارهایم را در نشریات بیارزش آمریکای شمالی و اروپا چاپ کنم. در هر حال، امیدوارم یاران سابق همیشه موفق باشند و در کارهای با ارزششان پیشرو.