سخنان درر بار جناب آقای رییس جمهوری بسیار جالب بود. اولا نشان داد که میزان رشد فکری این آدم در طول این همه سال چقدر بوده است. ثانیا معلوم کرد که در محافل حجتیهای چه مباحثی مطرح است! باور کنید این آدم ازخودش اختیار چندانی ندارد. گمانم این عده دارند تلاش خودشان را می کنند تا به هر وسیله ای جنگی راه بیافتد تا زمینه حضور حضرت مهیا شود!
اسرائیل یک واقعیت است و از مرز حقیقت گذشته. شاید وجودش بر حق نباشد، ولی نمیتوان ندیدهاش گرفت. حالا میخواهید با آن رابطه نداشته باشید، خیلی هم خوب، ولی چرا زمینه تهدید ایران را فراهم میکنید؟
متاسفانه در مملکت شریف ما، اولا زمینهسازی میشود، بعد یک شعار را مقدس میکنند، آنگاه هر کسی مخالفش شد انگار علیه اصول دین حرف زده. سالهاست بسیاری می گویند وقتی فلسطینیها این واقعیت را پذیرفتهاند، و دارند با آن کنار میآیند، شما چه کارهاید؟
من نه از اسرائیل خوشم میآید، نه دلم میخواهد سر به تن شارون باشد، و به خاطر کاریکاتورش در نمایشگاهم در دانشگاه تورنتو کلی دردسر کشیدم. ولی تا کی باید شعار بدهیم و وضع را برای مردم بدتر کنیم؟ اتفاقا گردانندگان احمدینژاد میدانند به چه روشی میتوان فضا را مشوش کرد و شرایط را برای تحریم و فشار ایران تغییر داد. چرا نمی خواهیم بفهمیم که اسرائیل عینی ترین واقعیت خاور میانه است با پشتوانهای بسیار قدرتمند. فکر میکنید خداوند پشتوانه شماست؟ یعنی در حق این همه بنده ایرانی ظلمی نکرده اید و رحمتتان آنقدر وسیع بوده که از حمایت ربالعالمین بهرهمند خواهید بود تا اسرائیل را پاک کنید؟
حالا بزنم به صحرای کربلا!
اینجاست که خونم به جوش میآید از دست شل بازیهای غیر مسوولانه دولت اصلاحطلب که از دل آن این جماعت بیرون آمدند. همان شل بازیهایی که امکان رشد سرطانی تفکر بینهایت تندروی نظامی و شبه نظامی را فراهم کرد. وقتی رییس جدید دانشگاه اصفهان میگوید شش سال است تشکیلات زیرزمینی راه انداختهایم، راست میگوید. کوتاه آمدنهای سر ماجرای کوی دانشگاه بهترین فرصت را به اینان داد. راهپیمایی قدرتمندانه ۲۳ تیر ۷۸ آغاز روندی بود که امروز نتیجهاش را میبینیم. فرق آنها با ما این بود که ما به حرفهایمان ایمان داشتیم، آنها یقین!
ادامه دارد