این جماعت انحصار طلب سینمایی، فیلمی به این پرطرفداری را منحصر به چند سینما در ولایت تورنتو کردهاند، و مردم هم برای گیر آوردن بلیت، سر ودست میشکنند. دیروز سعی کردم زود بروم تا به مشکل کمتری دچار شوم، با این همه وقتی ساعت دو آنجا رسیدم ،اولین جا سه سانس بعد بود، با دماغی سوخته و قلبی مطمئنه بلیت را خریدم و رفتم به دو سه تا مرکز خرید و کتابفروشی سر زدم. ساعت چهار نشده بود که یاسر کراچیان زنگ زد که آقا چه نشسته ای که امروز در دانشگاه فلانی سخنرانی داره، پاشو بیا شهر. گفتم الهی قربان دعوتت بروم، ولی ما نیت کرده ایم امروز به زیارت هری پاتر برویم، ولا غیر!
مرض بزرگی من در اینجا دچار شدهام، دیدن فیلمها در اولین روزهای اکران است. البته کیفی هم دارد که نگو!
القصه، فیلم این دفعه هری پاتر عجیب به دل ما چسبید، هم صحنههایی داشت که نصف جمعیت نیم خیز میشدند و بالاخره لرد تیره دل، حضرت والدمورت(اسمش رو نبر) را هم دیدیم.
این چهارمین فیلم از سری هری پاتر است و به نظر من جذابتر از سه تای دیگر بود.