یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, November 24, 2005
وای از این سرمای ناگهانی
صبح که رسیدم خانه، دیدم کمی روی زمین برف نشسته. سوز هم می‌آمد.

گرفتم خوابیدم، وقتی بیدار شدم، دیدم یادم رفته قرص‌های قلب و اعصابم را بخورم. یا ابوالفضل، تمام شده بودند! آمدم بروم دکتر که دیدم عجب سرمایی است بیرون! دستکش‌های پارسال را هم انداخته بودم دور...

القصه، با هزار زحمت و مشقت رفتیم خدمت دکتر محترم و خارج از نوبت ویزیت فرمودند و نسخه‌مان را پیچیدند...

الان جای شما خالی بعد از اندکی لیز خوردن روی زمین یخ زده برای چند دقیقه‌ای نشسته‌ام و وبلاس می‌زنم تا بعد که بروم سر کار و زندگی‌ام.