کلنگ از آسمان افتاد و نشکست، بنده هم امروز مثل مردههای غیر متحرک افتاده بودم یا میخوابیدم، یا وبلاگ می نوشتم. هر از گاهی هم این تلفن لاکردار زنگ میزد ولی خدا را شکر برعکس همیشه دوباره راحت به خواب میرفتم. ای آنانیکه راحت میخوابید، قدر راحت خوابیدن را بدانید! عجب نعمتی است( حتی بهتر از نعمت احمدی).
الآن هم مطابق ساعت طبیعی کاریام، که البته غیر طبیعی است! بیدار شدهام و زورم را خواهم زد که باز هم بخوابم، وگرنه مجبورم کرسی شعر بگویم(وبلاگ بنویسم!).
در ضمن اول- به دوستان عزیزی که هی نامه مینویسند و در باب وبلاگ مستطاب خردبیر خودش سوژه و ایده میدهند، عرض میکنم که در صورت استفاده از آن ایدهها، نام ایشان را هم خواهم آورد. منتهی تا کنون اکثرا در حد انتقامگیری خشک و خالی بوده، نه مناسب خنداندن خلقالله.
در ضمن دوم- تصمیم گرفتهام برای وبلاگ نویسانی که هر روز به وبلاگشان سر می زنم ولی به روز نیستند، پسوند بگذارم، مثل تنبل، بیمایه، بیخاصیت، عاشق، سر به هوا، خیکی، دماغو، چسفیل، زرشک، هودر، خائن، ...یا اینکه حداکثر برشان دارم.
درضمن سوم- من از روی رفاقت فقط دو سه تا لینک گذاشته بودم که یکی را حذف کردم.
امروز بعد از ظهر هم خواب مسیح علی نژاد را دیدم که با آن لهجه بابلی غر میزد که چرا به من لینک ندادهای! بابا دست از سر خواب ما بردارید! به روز باشید، چشم!
در ضمن چهارم- لینک کورش ضیابری را هم گذاشتم چون قول داده بودم. آخر این نوجوان فکر میکند ما پیر پاتالها حقش را خوردهایم.
خرده فرمایشهایکی اعتراض میکرد که چرا به مشارکتیها لینک دادهام؟ چرا ندهم؟ مگر نمیخواهم هر روز تفریح کنم؟
یکی دیگر هم میگفت لینکهای روشنفکری را جدا بگذار! زرشک، یعنی شما فکر می کنید من از تقسیم بندیهای ابلهانه روشنفکری خوشم میآید؟ من با هر چیزی که حال کنم، میگویم، چه روشنفکری باشد چه لمپنی و چه انسانی!
چند تایی هم نوشتند ما را فراموش نکن. اوهوکی! ما هر روز خدایی را که نباید فراموشش کنیم بارها و بارها از یاد میبریم، آنوقت شماها را فراموش نکنم؟ فوتینا!
یکی دیگر گفت مطابق به روز شدن-سیستم بلاگ رولینگ- لینکها را بچینم. عرضم به حضور نسبتا انورتان، نه!نه!نه!
باز هم بگم؟