وقتی وبلاگ مهدی جامی را میخوانم، چيزی ياد میگيرم. خوابگرد، نقدی در خور دارد. حسن سربخشيان با عکسهايش به من ديدن را میآموزد. مصاحبههای آرش غفوری برايم جذاب است. لينکهای پرستو گاهی در کمال آرامش آدم را از اين رو به آن رو میکند . ندا دهقانی با مطالبش در باب روزنامهنگاری، به تو میآموزد که هنوز نیاموختهای. یونس شکرخواه در کمال محافظهکاری به تو نشان میدهد که چگونه میتوان در دل خطر زیست و خط هم برنداشت و در عین حال شاگردانی چموش تربیت کرد....و...
با اين همه نمیدانم تعريف جامعی از وبلاگ ژورناليستی وجود دارد يا نه؟ آيا بلاگرهای محترم و محترمه روزنامهنگار تنها مقيد به لينک دادن هستند يا تحليل و تفسيرشان هم بايد ضميمه لينک شده باشد؟ از اين منظر حسين درخشان هم وبلاگی ژورناليستی دارد، حتی اگر خيلیها سابقه روزنامهنگاری او را زير سوال ببرند، که باید بگویم همیشه از انتخابهایش لذت بردهام، بر خلاف تحلیلهایش.
بهتر است این ماجرا را اندکی بشکافیم. شاید پادشاه لباس تنش نباشد!