در مملکت گل و بلبل ما که دلالی بسيار پر سودتر از توليد است، هيچ چيز به اندازه رشوه، باند بازی و تشکيل شبکههای مافيايی مفيد نيست. و از آن باحالتر، وقتی بخش عمده در آمد ارزی ما از نفت بدست میآيد، چه منبعی بهتر از آن برای کسب درصدهای ناديدنی و ...
چند نکته بامزه. دفاتر بعضی از شرکتهای نفتی ايران در لندن است، و از آن جالبتر تشکيل شرکتهای خصوصی بوسيله اطرافيان جماعت وزارت نفت خودمان در مرکز انگلستان است. بررسی حسابهای اين شرکتها ساده نيست و بعضی از آقايان مستقر در لندن به هيچ وجه دوست ندارند به ايران بازگردند.
ساختار فاسد دولتی ما امکان چنين بخور بخورهای وسيع را فراهم کرده، و وقتی خبر دادگاه
اورينتال کيش را میخوانيد، میتوانيد حدس بزنيد که اين شرکت، يا مزاحم خانوادهای ديگر بوده، يا سر موقع باج نداده است. وقتی يک مذاکره کننده اتمی ايران جزو متهمان اين پرونده باشد، میتوان با نگاه تئوری توطئه وار گفت که لابد میخواستهاند زيرابش را يک جوری بزنند، و بعد بهترين راه همين ماجرای رشوه بوده، ولی به احتمال بسياری بسيار زياد، اين فقط بخشی از نوک کوه يخی است.
چرا هميشه يک پای مقامات ما میلنگد؟تلاش فزاينده نيروهای راست افراطی برای رسيدن به قدرت در زمانی قيمت نفت بشکهای ۵۰ دلار است را دست کم نگيريد. مافيای جديدی در حال تشکيل است. حالا بايد ديد بين خانوادههای مافيايی نفتي، اتحادی برای فشار به اين خانواده جديد بوجود میآيد يا ماجراهای حذفی مدل فيلم پدرخوانده نتيجه را مشخص خواهد کرد؟