یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, December 28, 2005
مونيخ
هفته پيش دخترخاله​ام از ولايات متحده آمده بود و فرصتي برای رفتن به سينما پيدا شد. من با کمال بدجنسی رفتم فيلم مونيخ را ديدم و او هم رفت برای ديدن سيريانا! به این می​گویند همراهی!

راستش من رفتم که ببینم اسپیلبرگ طرفدار اسرائیل چطوری ماجرای گروگان​گیری و ترور ۱۹۷۲ را به نفع اسرائیلی​ها تفسیر می​کند.
اما با اجازه شما اندک اندک می​شد دید که نه، ماجرا فراتر از انتظارم بوده...در جایی که تصادفا گروه ترور اسرائیلی که مامور انتقام از گروگان​گیران است، با گروه ترور فلسطینی شبی را در یونان هم اتاق می​شوند! مکالمه و به عبارتی گفتمان جالب سرکردگان دو گروه خیلی جذاب است.

آخر فیلم هم خیلی تکان دهنده است. رهبر گروه ترور که می​بیند روسایش در موساد عملا از او و گروه ترور برای کشتن اهدافی دیگر استفاده کرده​اند، نه فقط انتقام از گروگان​گیران فلسطینی(گروه سپتامبر سیاه) برای همیشه از اسرائیل می​رود. در آمریکا احساس امنیت نمی​کند...انگار می​ترسد اسرائیلی​ها او را بکشند...وقتی هم که می​فهمد گروه​های دیگر از طریق رابط سابق​ دنبال او می​گردند، ترسش تبدیل به وحشت می​شود.

به نظر می​رسد که اسپیلبرگ خواسته ریشه​های ترور و خشونت را نشان دهد...حالا مرغ اول بوده یا تخم مرغ، اول تقصیر آنها بوده یا اینها...اين فيلم انتقاد تند و منفی بسياری از محافل اسرائيلی را برانگيخته است.!

در هر حال فیلمی بود دیدنی...