آدم صبح بیاد خونه، به امید خواب خوش، بعدش خواب چه کسی رو هم ببینه: عطا مهاجرانی!
خواب دیدم که همه بچههای قدیمی هفته نامه مهر جمع شدن یک ساختمان جدید، من زود رسیده بودم رفتم روی یک مبل دراز کشیدم. وقتی بیدار شدم، دیدم عطا مهاجرانی جوانتر شده و نشسته پشت یک میز و دارد مینویسه، خیلی ساده و بدون تکلف.
رفتم جلو و سلام کردم، تردیدداشت دست بده، من هم گفتم ببخشید این همه اذیتتون کردم، آدم عقرب باشه لذت زیادی می بره از نیش زدن به مهاجرانی! مال رگ کازرونی و اصفهانیمه!
بهش گفتم چی شده اینقدر جوون شدین؟ نکنه دوری از قدرت و غیره! این همه به آدم میسازه!
بعدش هم نشستم با بدجنسی رفتم تو بحرش و یک کاریکاتور جدید کشیدم.
در ادامهاش هم از خواب بیدار شدم!
ما رفتیم دوباره بخوابیم
عزت زیاد، لطفا در خواب هم مزاحم نشوید. فقط انجلینا جولی، اون هم بدون حضور پرد پیت اجازه ورود داره! مزاحمها! بار آخرتون باشهها!