یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Friday, December 30, 2005
آيا جرج اورول ديگری می​آيد؟

يادم می​آيد وقتی با بدجنسی کامل به هنرآموزان خانه​کاريکاتور تاکيد می​کردم که برای تمرين تصويرسازي، از کتاب قلعه حيوانات استفاده کنند، اول کار صدايشان در می​آمد که سخت است و فايده ندارد و ... و آخر فصل با شيطنت می​گفتند منظورتان از انتخاب اين کتاب چه بوده؟

کار بعضی از هنرآموزان را بعد از ۹ سال هنوز فراموش نکرده​ام. هر کدام با پيش​زمينه ذهنی خاصی داستان را از زوايای ديد متفاورت بيان کرده بودند. در کار بچه​ها نکاتی می​ديدم که روز به روز ايمانم به کار جرج اورول بيشتر می​شد.

سال ۱۳۵۹ در ۱۱ سالگی هم "۱۹۸۴" را خواندم و هم "قلعه حيوانات" را. به نظرم کار بزرگ اورول اين بود که با زبانی قابل فهم شرايط مختلف ساختارهای توتاليتر را نشان داده بود. جالب​تر آنکه هر دفعه قلعه حيوانات را می​خواندم انگار بار اولم بود. با لذت دوباره می​خواندمش.

الان که جرج بوش رسما از جاسوسی در احوال شهروندان آمريکايی دفاع می​کند، هيچ چيز به اندازه پيشبينی اورول در ۱۹۸۴ تداعی نمی​شود. در ايران خودمان ديده بوديم، ولی نه در اين حد. پارسال وقتی بالاخره بعد از سال​ها فيلم ۱۹۸۴ را ديدم، حس کردم که الان در آن شرايط هستيم، منتهی با زرق و برق حکومت​های دموکراتيک، کسی به راحتی آنرا حس نمی​کند.

اورول را به خيلی چيزها متهم کرده​اند. ولی برخلاف خيلی از نويسنده​های متهم، فکر می​کنم حد اقل اين دو کتاب را با خلوص کامل نوشته، انگار رويايی صادقه ديده و به بهترين راه ممکن آنرا نگاشته...

اگر دستتان رسيد، قلعه حيوانات تصويرسازی شده بوسيله رلف استدمن را هم ببينيد. شايد ايمانتان بيشتر شد!