آيا جرج اورول ديگری میآيد؟يادم میآيد وقتی با بدجنسی کامل به هنرآموزان خانهکاريکاتور تاکيد میکردم که برای تمرين تصويرسازي، از کتاب قلعه حيوانات استفاده کنند، اول کار صدايشان در میآمد که سخت است و فايده ندارد و ... و آخر فصل با شيطنت میگفتند منظورتان از انتخاب اين کتاب چه بوده؟
کار بعضی از هنرآموزان را بعد از ۹ سال هنوز فراموش نکردهام. هر کدام با پيشزمينه ذهنی خاصی داستان را از زوايای ديد متفاورت بيان کرده بودند. در کار بچهها نکاتی میديدم که روز به روز ايمانم به کار جرج اورول بيشتر میشد.
سال ۱۳۵۹ در ۱۱ سالگی هم "۱۹۸۴" را خواندم و هم "قلعه حيوانات" را. به نظرم کار بزرگ اورول اين بود که با زبانی قابل فهم شرايط مختلف ساختارهای توتاليتر را نشان داده بود. جالبتر آنکه هر دفعه قلعه حيوانات را میخواندم انگار بار اولم بود. با لذت دوباره میخواندمش.
الان که جرج بوش رسما از جاسوسی در احوال شهروندان آمريکايی دفاع میکند، هيچ چيز به اندازه پيشبينی اورول در ۱۹۸۴ تداعی نمیشود. در ايران خودمان ديده بوديم، ولی نه در اين حد. پارسال وقتی بالاخره بعد از سالها فيلم ۱۹۸۴ را ديدم، حس کردم که الان در آن شرايط هستيم، منتهی با زرق و برق حکومتهای دموکراتيک، کسی به راحتی آنرا حس نمیکند.
اورول را به خيلی چيزها متهم کردهاند. ولی برخلاف خيلی از نويسندههای متهم، فکر میکنم حد اقل اين دو کتاب را با خلوص کامل نوشته، انگار رويايی صادقه ديده و به بهترين راه ممکن آنرا نگاشته...
اگر دستتان رسيد، قلعه حيوانات تصويرسازی شده بوسيله
رلف استدمن را هم ببينيد. شايد ايمانتان بيشتر شد!