انگار اين مرض من درست شدنی نيست. آسيه امينی هم لطفا اشکش در نيايد!
يکی از اتفاقات بسيار افتادنی در کانادا، برای مهاجران ايراني، "طلاق" است! تا آنجا هم که میدانم، تعدادی از وبلاگنويسان ساکن اين منطقه، طلاق را تجربه کردهاند. اصلا نمیخواهم کسی به خاطر یادآوری خاطرات تلخی که منجر به جدايی شده، پريشانخاطر شود، ولی بد نيست به اين پديده که باعث ترس و لرز بسياری از خانوادههای تازه وارد میشود نيز پرداخت.
تا آنجا که شنيدهام، ضريب طلاق در ميان ايرانيان پس از دو سه سال اقامت در اينجا بالاست. بعضی از آقايان، آشنايی خانمها را با استقلال بيش از حد زنان کانادایی و نيز امکان مستقل شدن مادی را عامل اين ماجرا معرفی کردهاند، و بعضی از خانمها، آشنا شدن با حقوق زن در محيط جديد را. بايد دلايل بسيار زيادی وجود داشته باشد( مثل تمايل به تجربياتی که در ايران ممکن نبوده و ...).
و در ضمن، آيا امکان داشته که با تغيير رفتار، و يا طرز تفکر هر دو نفر، يا حد اقل يک نفر از اين ميان، جلوی جدايی را میگرفتند؟