از زیدآباد تا سازگارستاناین
احمد عزیز را خیلی دوستش دارم، چون حرف دلش را میزند، سالم است و درضمن لهجه سیرجونیاش مرا کشته! من معمولا حرفهایش را جدی گرفتهام، مگر چند بار...یک بارش بعد از انتخابات مجلس ششم بود! کاش اهل شرط بندی بودم، چون احمد بدجوری جیبش خالی میشد!
احمد از اینکه من از سازگارا خوشم نمیآید و حرف دلم را میزنم، اندکی ناراحت شده.
احمدجان، دست خودم نیست. من کاریکاتوریستم نه آدم عاقل. کاریکاتوریست از روی قیافه، حالت، صحبتهای طرف، بازی سیاسی، ادعا و ... به آدم ها نگاه میکند نه روش عرفی شماها!
من از روزی که سازگارا را به اسم شناختم، در دهه ۶۰، عملکردش در سازمان گسترش، ماجرای گنده ... وزیاش در مقابل حکومت زمانی که خارج از کشور بود، و بعد رفتن به ایران برای زندانی شدن( و میدانست دارد چه کار میکند تا چهره شود)، خروجش، ماجرای رفراندوم، پیوستنش به
لابی طرفدار اسرائیل و
...آین آدم را زیر نظر داشته ام، حتی از راه دور ...
چه کنم که این آدم به دل من نمیچسبد. اگر تو قبولش داری و به کارهایش ایمان آوردهای، به نظرت احترام میگذارم، ولی به هیچ وجه زیر بار نخواهم رفت. میدانی که من یک سید دیوانه و کله شق هستم عزیز جان!
نان این سازگارا با حمله نئوکانها به ایران سازگار است، از ما گفتن!