سی مرغ باشیم یا سیمرغ
میدانم که ما ایرانیها حتما باید یکی خودش را جلو بیاندازد تا کاری بکنیم، ولی واقعیتش این است که بدون کار درست جمعی راه به جایی نخواهیم برد.
از آن ایرانی که تفکر شدید مذهبی دارد تا آنکه از دین زده شده، همه و همه ایرانی هستیم. ما سالهاست نتوانسته ایم یک کار گروهی درست و حسابی انجام دهیم. فردگرایی ناسامانمان کرده.
اگر نقاط مشترکمان بیشتر نقاط افتراق باشد، احتمالا میتوانیم با هم کنار بیاییم. نگاه من شاید سکتگیرانه به نظر بیاید، ولی اعتقاد دارم اگر کاری کنیم که اعتبارمان را خدشه دار کند، زحمتمان به باد فنا خواهد رفت.
دیشب با یکی از باهوشترین بلاگرها چت میکردم. به او گفتم که تاثیر قلمش بسیار زیاد است. منطق سیاسیاش بسیار جذاب و کارساز. منتهی خود را آنقدر در مسائلی که شآید در آینده مهمباشد ولی الان اختلاف بر انگیز، در گیر کرده که حرفهای منطقیاش هم محو به نظر میآید.
زندگی خصوصی افراد به خودشان مربوط است، ولی مردم ما کسانی را بیشتر قبول دارند که مواظب محدوده میانیشان باشند. باور نمیکنید؟
بشدت معتقدم که اگر گروهی از ما بتوانیم سالم زندگی کنیم و سالم فکر کنیم و سالم حرف بزنیم، تفکرمان و حرفمان خریدار بیشتری خواهد داشت. هرجایی بودن راحت ترین کار دنیاست! خود استواری است که سخت مینماید!
اگر آدم سالمی نباشی و حرفی درست بزنی، کمتر قبولت خواهند داشت. متاسفانه بسیاری از اندیشمندانی که میتوانستند فرهنگ ایران را بهسازی کنند و نسلهای آتی را یاری، آنچنان در لجنزار خودساخته خویش فرو رفتند که کسی نخواست حرفهای خوب آنها را از میان نجاست نجات دهد.
این حرف من به هیچ وجه برای پاک نشان دادن خودم نیست. من در عمرم خطاهایی کرده ام که باید برای پاک کردنشان از ذهنم تلاش زیادی بکنم...
با این حال اعتقادم را گفتم. تغییر ساختار آینده کشور از طریق اندیشههای سالمتر، شاید بهتر باشد. در بلاگستان قلمهای سالم زیادی داریم. میشود کاری کرد.