درس از یک قوم پیشرومن دو همکار یهودی دارم که یکی از آنها بشدت ضد اسرائیل است و دیگری بشدت از سیاست متنفر. دیشب سری به محل کارم زدم و نیم ساعتی گپ زدیم.
بحث به آنجا کشید که آیا بین اسرائیل و ایران درگیری صورت خواهد گرفت یا نه. آنکه ضد اسرائیلی است، میگفت این احمدینژاد شما یک مشکل عقلی باید داشته باشد! اسرائیلیها سالهاست دنبال چنین بهانهای میگردند تا فشار را به عربهای ساکن آنجا زیاد کنند. این همه فلسطینیها و عربهای اسرائیلی زور زدند تا وضعیت فعلی بوجود بیاید، حالا اگر تندروهای اسرائیل دوباره حاکم شوند، دودش به چشم فلسطینیها خواهد رفت.
بعد هم بحث به یک جای بامزه کشید. جمع یهودیهای دنیا مگر چقدر است؟ با این حال، میزان اتحاد و همراهی اینان از هم آنقدر زیاد است که این جمعیت کوچک، قدرت اقتصادی و سیاسی بسیار زیادی دارد. گیرم امپرالیسم باعث ایجاد یک دولت تندروی صهیونیستی شد و ....چرا میزان تفرقه میان یک میلیارد مسلمان،آنقدر زیاد است که شده ایم پارادوکسیکالترین گروه پر جمعیت دنیا؟
قوم همیشه آواره یهود، الان به نسبت جمعیتش، بیشترین جوایز نوبل را برده، بهترین خدمات پزشکی را ارائه میدهد، قدرت مالیاش مثال زدنی است... به همین دلیل من این آیه را بیش از حد دوست دارم:
« خداوند سرنوشت هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد مگر که آن قوم، جان خود را دگرگون کند »
این قوم تصمیم گرفت از روزگار ضعف و توسری خوری خارج شود، و شد. کاش ما یاد میگرفتیم، حتی اگر از سیاستهای آنان متنفر باشیم...