امان از این خوابهایی که چرت آدم را پاره میکنند
لعنتی! جزوه درس ریاضیام گم شد، درست قبل از امتحان هر چه هم همه جا رآ گشتم خبری نبود! نه تو کلاس، نه توی کمد، نه...همه بچهها هم مثل خر درس را بلد بودند و من بدبخت که همیشه از این ریاضی لعنتی نالیدهام بدتر از خر در گل...
از آن طرف همه داشتند از روی نقشه من کپی میکردند برای درس تکتونیک، خاک بر سرتان، خب معلوم است که گسل راست گرد است! این را هر ننه قمری میداند! یک کم نقشه و جابجایی لایهها را نگاه کنید...همان کنار بریدگی دیگر!
این جزوه من کو؟
ناگهان، چشمانم باز میشود و میبینم که خواب بوده...
وای!
چقدر از این حس امتحان متنفرم!
الان هم که استاد سابقم به کانادا آمده و متاسفانه در یک شهر دیگر است، و نمیتوانم انتقام امتحانهایش را از او بگیرم، حالم به شدت گرفته است!
دکتر غضبان! اگر راست میگی ندا بده تا بیام حالتو بگیرم!!!!!مردم از این عدم انتقام!!!
بابا شوخی کردم، حد اکثر یک کاریکاتور بدجنسانه دیگر میکشم...نیک آهنگ که ترس نداره!