یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, February 02, 2006
کاریکاتور و حد و مرزهای آن-۲
کشیدن کاریکاتور روزنامه ای شاید سخت‌ترین کار میان انواع طراحی‌های شوخ‌طبعانه باشد. محدودیت‌های یک طراح روزنامه‌ای را بیشتر خود کاریکاتوریست‌های مطبوعاتی درک می‌کنند تا مخاطبان عام.

به عنوان مثال، در جریان ماجرای روابط نامشروع کشیشان با کودکان در سال‌های گذشته، آیا کارتونی در روزنامه‌ای دیده‌اید که مثلا حضرت مسیح در حال تجاوز به کودکی باشد، یا مثلا پاپ در حال لواط نمایش داده شود؟

آیا در آلمان نازی، علیه حضرت موسی، کاریکاتور مستهجنی کشیده شد؟ تا به حال چند اثر کارتونی در روزنامه‌ها دیده‌اید که مثلا پیامبر یا سمبل یک دین را درحالت مفعولی قرار داده باشد؟

من همه کاریکاتورهای دنیا را ندیده‌ام، و دیدن آنها اصلا در عمر هم امکان پذیر نیست! ولی احتمالا به خاطر کار تخصصی‌ام کمی بیشتر از بقیه جستجو کرده‌ام. از کتاب کارتون‌های 'پلی‌بوی' بگیرید، تا 'نیویورکر' و کارهای زیر زمینی و به قول معروف خلاف. اتفاقا شوخی‌های بامزه با مسیح در آنها زیاد دیده می‌شود، ولی نه در جهت نفی.

شوخی‌های زیادی هم با پیامبران در فیلم‌های کمدی وجود دارد. وقتی مثلا ۵ فرمان از ۱۵ فرمان حضرت موسی به زمین می‌افتد و می‌شکند و او ۱۰ فرمان باقی مانده را به قومش عرضه می‌کند...حتی در فیلم‌هایی مثل آخرین وسوسه مسیح، آیا مارتین سکورسیسی با وجود همه آزادی‌اش، صحنه‌ای سکسی میان مسیح و مریم مجدلیه به نمایش گذاشت؟ نمی‌توانست؟

الان حدود ۱۴ قرن از ظهور اسلام می‌گذرد. وضعیت خودمان را با زمانی مشابه در دوران تکامل مسیحیت مقایسه کنیم. آیا طرح‌های هجو آمیز قرن ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ عالم مسیحیت را دیده‌اید؟ آیا در هیچ طرح آن دوران، حضرت مسیح را مورد حمله قرار داده بودند؟ حتی طرح‌های پروتستان‌ها علیه کلیسای کاتولیک برای دفاع از مسیحیت بود و بالعکس طرح های کاتولیک‌ها بر ضد مارتین لوتر، در دفاع از دین کشیده می‌شد.

روزی که پاپ مرد، صدها کاریکاتور در باره او چاپ شد. چند تای آنها بار هجو آمیز داشت؟ تندرین انتقادها لابلای موضوعاتی نظیر کلیسای فاسد یا منع استفاده از کاندوم که باعث گسترش ایدز در آفریقا و ... در فرانسه عرضه شد. ولی آیا کسی پاپ را در حال عملی جنسی کشید؟

مساله درک حساسیت‌ها به خود کاریکاتوریست هم بر می‌گردد. کاریکاتوریست ملزم نیست ایده‌های افراطی ضد دینی را بکشد! چون اقلیتی از هر جامعه ضد نمادهای دینی هستند، آیا او هم باید با اقلیت کنار بیاید؟ من خودم را مثال می‌زنم. من مسلمانم. اعتقاداتی دارم، و مسائلی را رعایت می‌کنم. ممکن است در صدی از خوانندگان از همین حرف بر آشوبند. من که مانع بر آشفتن آنان نمی‌توانم بشوم! ولی همینی هستم که هستم. من نمی‌توانم برای راضی کردن همه منطق فکری‌ام را عوض کنم!

شاید از خودتان بپرسید که مگر نیک‌آهنگ هم در کانادا حد و مرزی دارد؟ بله! بسیار شدید! من کاریکاتور هیچ مرجع تقلیدی را نخواهم کشید! چرا؟ مگر آیت‌الله سیستانی موضوع مورد علاقه مطبوعات آمریکا نیست؟ یا به عنوان مثال، مگر آیت‌الله منتظری سوژه جذابی نیست؟ وقتی در فرهنگ‌های مختلف، نمادهایی در محدوده تقدس قرار می‌گیرند، ترجیح بر این است که محدوده‌های ایشان رعایت شود. البته هر کسی آزاد است، ولی من هم آزادی‌ام را در رعایت بعضی محدودیت‌ها تعریف کرده‌ام. این مساله فقط مختص شیعیان نیست، من حتی مفتی‌های مصری و کشورهای اهل سنت را نخواهم کشید. این امر هم دلایل بسیار مشخصی دارد. نمی‌توان درجه تحمل یک جامعه دینی را یک‌شبه تغییر داد! حساسیت‌های یک جامعه بزرگ دینی ممکن است در یک دوره چند صد ساله متعادل شود، و این مساله در مورد مسلمین نیاز به زمانی بسیار طولانی دارد.

ممکن است بپرسید آیا زمان ما با قرن ۱۴ و ۱۵ مسیحیت قابل مقایسه است؟ در دوران دهکده جهانی و ارتباطات گسترده و .... به نظر من هم آری و هم نه! رشد عقلانی مسلمانان در طول صد سال گذشته بسیار بیشتر از مسیحیان قرون وسطی است. با این حال آیا هنوز تعصبات دینی شدید که به خاطر آن آدم بکشند وجود دارد؟ دارد! شدیدش هم دارد!

این ماجرا مرا بر آن داشته که با کاریکاتوریست‌های آمریکایی، اروپایی و کانادایی گفتگو کنم. فردا سوالات شما را به آنان هم خواهم فرستاد. نظراتشان را نیز منعکس می‌کنم.

ادامه دارد