اولا، آزادی بدون مسوليت نيست، حتی در آزادترين جوامع. وقتی عمل آزادانه شما سبب نقض حقوق ديگران شود، اسمش طبيعيتا آزادی مثبت نخواهد بود. با اين حال، هر کشور و جامعه متمدني، قوانينی دارد و بر پايه آن قوانين و منافع ملي، با کارهايی که سببساز آسيب رساندن به امنيت جامعه، روابط بين المللی و ... شود، برخورد میکنند، منتهی ميزان برخورد هم نسبی است!
اگر نظر مرا میخواهيد، به هيچ عنوان راضی نيستم که کاريکاتوريستهای بنده خدا را يک لحظه هم اذيت کنند. دقيقا هم میدانم که الان در چه موقعيت ترسناکی قرار گرفتهاند. از طرف ديگر، چون عضو هيات مديره انجمن بینالمللی حمايت از حقوق کاريکاتوريستها هستم( به درد پز دادن هم نمیخورد!) در هفته آينده بايد با ديگر مديران منطقهای وارد گفتگو برای حمايت از طراحان دانمارکی شوم.
دیدگاه من هر چه باشد، برای خود من است، و دیدگاه کاریکاتوریستهای دانمارکی هم مال خودشان، ولی حق زندگی آزاد و بدون ترس برای همه انسانها محترم است.
از نگاه من آزادی بیان نسبی است. میزان آزادی بیان در دورههای زمانی ، در جوامع ، حتی در زمان حکومت احزاب مختلف، متغیر است. اگر آزادی بیان بدون حد بود، سانسور معنی پیدا نمیکرد!
مساله دیگر، همه کسانی که با نام، یا بدون نام واقعی برای فراتر راندن مرزهای آزادی بیان تلاش میکنند، برایم محترم هستند. ولی کسانی که با نام و هویت واقعی جلو میآیند را ستایش میکنم.
قهرمان من برای مبارزه در راه آزادی بیان، اکبر گنجی است. با این همه اکبری که الان من میشناسم، برای اعتقادات همه احترام قائل است و توهین نمیکند.
در مورد بقیه افرادی که فرمودید، در مورد همکارانم در روز- بنا به توافقی جمعی-از توضیح اضافه معذورم، اما در باب مهاجرانی! او هم مسوولیت اجرایی داشته و هم مسوولیت فرهنگی و اجتماعی. معتقدم با عنایت به همان حرفهای شیرینی که در باب سهله سمحه میزد، بسیار بهتر میتوانست عمل کند، و با در نظر گرفتن رسالتی که بر عهده داشت، باید مراقب هر قدمش میبود. هر عمل خطای مهاجرانی، به ضرر کسانی شد که برای پیش بردن شعارهای او لطمه خورده بودند. کسی که مدعی تساهل بود، به مدیر مسوول نشریهای زنگ زد و از او خواست سردبیرش را بردارد.