هر گاه فکر میکنم مخالفان جمهوریاسلامی در خیال خود بعد از جابجا شدن حکومت دنبال چه چیزی هستند، به یک نتیجه بیشتر نمیرسم! خلاص شدن از دست مخالفان احتمالی! آنهم با کمترین هزینه.
مطمئنا در صورت تغییر ساختار، اولین کسانی که این آلترناتیوها را زیر سوال خواهند برد، روزنامهنگاران و ثبت کنندگان حرفهایشان هستند. روشنفکرانی که میدانند با چه زبانی باید سیاسیون را چزاند.
روزنامهنگار منتقد، فسادش تنها در پیوستن به حزب حاکم است. به عبارت دیگر، وقتی وارد سیاسی بازی احزاب میشود، دیگر نقش مستقل و انتقادی گذشته را نخواهد داشت، و به بهایی ناچیز، سکوت میکند یا مسیر انحرافی را طی...
به نظر من و با توجه به تجربیات پیشین، بهترین راه برای حذف این مزاحمان، پاکسازیشان بوسیله سیستمهای امنیتی درون ایران است. به اتهام همکاری با پروژه ۷۵ میلیوندلاری آمریکا.
۶ سال پیش، فقط یک شایعه ورود چمدان دلار بلایی بر سر همه ما آورد که آن سرش ناپیدا بود. البته باعث رسیدن به آب و نان مخالفان اصلاحات شد. میدانید چند نفر مسوول مراقبت و تعقیب گروه زیادی روزنامهنگاران و فعالان ملیمذهبی شدند؟ چندین و چند ساعت مکالمه روی نوار و یا سیدی کشیده و میشد و چند نفر کار تدوین گزارشها را بر عهده داشتند؟
حالا این رقم را بر اساس کمک ۷۵ میلیون دلاری بسنجید. آن دفعه فقط یک شایعه و تهمت بود، این بار رسما از زبان خانم رایس میشنویم که میخواهند چه بکنند.
نکتهای دیگر، آنهم با توجه به قیمت ارزان استخدام کارگزار در ایران، این است که عده زیادی به صرف علاقه به تغییر، آنهم بدون منطق حاضر به هر ماجراجویی خواهند شد. قمار است دیگر. سال ۳۲ را به خاطر بیاورید و اینکه چه کسانی پولهای کلان را به جیب زدند و کدام کسان پول خرد نصیبشان شد. این بازی باز هم تکرار خواهد شد. منتهی این بار قربانیان، منتقدین غیر قابل خرید خواهند بود.