یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, February 21, 2006
پاسخ​های دهگانه منهای يک
يکی از دوستان(احتمالا با کمک خواهر محترمش!) نامه​ای نوشته پر از سوال! و شرط هم کرده که جواب را علنی بدهم. ما شرط و شروط نداريم! اما چون موضوع بر سر موضع است، می​فرماييم! من هم سود استفاده کرده به چند تا مساله دیگر اشاره می​کنم. به این می​گویند پررویی!

۱- بنده ضمن احترام به عقايد همه، شخصا از سلطنت​طلبي(چه بی​ناموس و چه باناموس)، محافظه​کاری سياسی(از نوع جمهوری​خواه و غيره)، سازمان مجاهدين خلق(بطور کامل) و ...متنفرم. منتهی دليل نمی​شود به اشخاص به خاطر عقايدشان بپرم! اگر رفتارشان آثار منفی بر روی مردم بگذارد، با کاريکاتور در خدمت​شان هستم. شخصا به جمهوری و دموکراسی بدون پيشوند و پسوند ، معتقدم. در ضمن لطفا تفتیش عقیده​مان نفرمایید. همین را هم زیادی به عرض​تان رساندیم!

۲- بشدت از فعالیت سیاسی فراری​ام. فعالیت​های اجتماعی را دوست دارم، و فکر می​کنم به عنوان يک روزنامه​نگار طراح، موثرتر خواهم بود. از مسخره کردن سیاسیون هم بشدت لذت می​برم.

۳- به حضورم در انتخابات شوراها به عنوان یک فعالیت اجتماعی نگاه می​کردم، که متاسفانه هم نگاهم اشتباه بود و هم شرکتم و هم انتخاب​هایم. از تجربه​اش بسیار آموختم، و باعث شد دید بازتری از احزاب و سازمان​های سیاسی ایران به دست بیاورم. به نظر من همه​شان سر و ته یک کرباسچی هستند!(با عرض پوزش از محمد .ا. خواهرزاده محترم مش غلامحسین!).

۴-اعتقاد دارم که روزنامه​نگاری حرفه ای با فعالیت سیاسی متفاوت است. در کمال بی​شرمی حرف​های بقیه را به هسته​های مبارکم هم نمی​گیرم.

۵-به آزادی با رعايت حدود عرفی و ظرفيت​های اجتماعی معتقدم. اگر هم گاهی تندتر از موضع خود رفته باشم، مربوط به داغ شدن رگ سيدی در چهار​شنبه​ها بوده است.

۶-چون از موسیقی خوشم می​آيد، در وبلاگم می​گذارم. منتهی آهنگ​هايی که دوست دارم را، کاری هم ندارم به اينکه بعضی​ها آنها را هسته ای بدانند، و برخی غير اخلاقی! لابد آوازهای مهديه تهران اخلاقی محسوب می​شود! دست بردار اخوی!

۷-عکس انجلينا را هم می​گذارم تا بدانيد از ديدن چهره​اش شادان می​شوم! چطور نسل​های قبلی ما با ديدن سوفيا لورن و کلوديا کارديناله و بريژيت باردو و ...طوری​شان نشد، خب ما هم لابد طوری​مان نمی​شود! در ضمن بدانيد سليقه ما اينطوری است! فکر بد هم نکنيد، مال بد بيخ ريش برد پيت!( گربه دستش به گوشت نمی​رسيد، می​گفت بو میده!).

۸- بر خلاف تصور، از فمينيست​ها و فمينيسم بدم نمی​آيد، تا لحظه​ای که نگاه چپ به آقايان محترم نکرده​اند. نگاه چپ به حقوق ما بکنند....چه کار به خواهرشان دارم...استغفرالله!

۹-بنده از دولت کانادا يک سنت هم نگرفته​ام و بر عکس در حال پرداخت منظم ماليات می​باشم. هزينه مسافرت بنده به کانادا را يک انجمن کاريکاتوريستی پرداخت، منتهی پس از مدتی تسويه کرد، چون مجبور بودم اول بليط را خريداری کنم و بعدا پول بليط را به من دادند. اين مبلغ را هم در سال ۱۳۸۲ از سام خ. روزنامه​نگار و همکار قرض کردم. که بعدها به او پرداختم. کار کردن در خشک شويي، حسابداری چند تا مغازه، فروختن کاريکاتور تبليغاتی سفارشی و نيز چند تا انيميشن کوتاه هم تا زمان آغاز به کار در خبرگزاری منبع درآمد من بوده است. دو سه تا هم کار سفارشی برای مراکز خبری کرده​ام.

۱۰- نمی​گم تا جان مبارک از ... جنابعالی در برود!