چند شب است که وقت نوشتن نداشتهام و برای من که عاشق حرف زدن و نوشتنم از هر شکنجهای بدتر بوده است.در اين شبها به شدت دلم میخواسته در باره استانداردهای کاری اينجا در قياس با ايران بنويسم. ما هر دو هفته يک بار حقوق میگيريم، و هر بار هم ماليات و بيمه و حق بازنشستگی و ...از آن کسر میشود. بايد در موعد مقرر 'برگه ميزان زمان کار' را پر کرده و به رئيسمان تحويل بدهيم. زمان استراحت، زمان اضافهکاري، و ... در آن ثبت میشود، و بر اساس زمان آغاز کار و پايان کار هر روز مان با شبکه کامپيوتری خبرگزاري، مقايسهای هم میکنند تا کم يا زياد ننوشته باشيم. نکته جالب در مورد من اين بود که تقريبا چند ساعت را فراموش کرده بودم درج کنم، و رئيسم بعدا متوجه شد و دستور داد به حقوقم اضافه شود. اين چيزها را در ايران کمتر میبينيم.
از طرف ديگر، حتی وقتی خبری نمیآيد ولی داری تلکس خبری را به قول معروف'مانيتور' میکني، کار کردهای.ميزان استراحت يا به قول خودشان زمان ناهار روزانه يک ساعت است، ولی در مواقع فشار کار ممکن است به صفر برسد. و گمان نمیکنم بر و بچههای ايرانی با ۸-۹ ساعت کار بدون استراحت مواجه شده باشند. وقتی میگويم بدون استراحت يعنی حتی وقت نميکنی برای خودت قهوهای بريزی.اينجا بحث کار مفيد است، و اگر ميزان کار مفيد تو کمتر از حد عادی باشد، عذرت را به راحتی میخواهند، و کاری هم به اين ندارند که چه کسی سفارشت را کرده و ضامنت بوده. با اين همه حفظ ارتباط منطقی با همکاران و رعایت حدود بشدت اهميت دارد و بايد مراقب هر قدمت باشی.وقتی چند سال پیش گزارشی در باره متوسط ساعات کار مفید کاری در ایران میخواندم، و قرار بود برایش طرحی بکشم، خندهام گرفت. الان گریهام میگیرد! بدون تردید موفقیت سیستمهای غیر دولتی در اینجا مدیون تجربیات بلند مدت و نیز مدیریت پویا است. اگر اینجا عقب بیافتی، کارت زار است! به همین دلیل ساختار طوری تعریف شده که سیستم حتی در دوران بحران کاری هم بتواند جلو برود، که البته تلخ هم هست.هر از گاهی میخواهم این بحث را دنبال کنم. شاید شایان مشاطیان هم به کمکم بیاید! حالا ببینیم...