آقا ما پست آخر را گذاشتیم، و دیگر نفهمیدیم زمان چطوری گذشت. مثلا می خواستم امروز بروم سینما، یک دوچرخه سواری اساسی بکنم و اندکی ولخرجی.
چشمانم را که باز کردم دیدم صفحه موبایلم دارد چشمک میزند، بعد تازه گوشهایم شنید که بدبخت ۵ ساعت است که دارد زنگ میزند! تازه یادم آمد که از این صدا خفه کنها گذاشتهام تو گوشم!
در خواب هم تا دلتان بخواهد به دو سه تا از طرفداران جرج بوش فحش دادم. الان هم یادم آمد که دو سال پیش با یک خبرنگار کانادایی دو ساعت کامل در باره اشغال عراق صحبت کردم، و نکته بامزه این بود که به او گفتم فکر نکند عراق تحت سلطه دقیقا مطابق میل آمریکا پیش خواهد رفت. تضاد سنی و شیعه خیلی بالاتر از این حرفها خواهد بود، و طرف میگفت مگر مذاهب با هم فرق هم میکنند، من هم گفتم مگر دعواهای کاتولیکها و پروتسانها مربوط به جهان اسلام بوده؟ گفت در عصر کنونی؟ گفتم مگر ایرلند شمالی داستانی مربوط به قرون وسطیاست؟
الان می خواهم چند تا کاریکاتور بکشم در همین باره، حس میکنم باید منتظر بدتر از اینها باشیم.