دیشب زودتر سر کار رفتم و امروز دیرتر آمدم. حتی فرصت نکردم یک آهنگ بگذارم. ۱۰ ساعت کار بدون استراحت دیگر نایی برایم نگذاشته است.
دیشب مجبور بودم ۳۶ جدول بزرگ و کوچک را فرمت کنم برای خبری که باید در بورس نیویورک استفاده شود. ۵ تا خبر را هم بفرستم، و ...
چون چند تا کارآموز جدید داریم، مانیتورهای دو سه تا از دستگاهها را عوض کرده بودند و ما هم بد عادت به مانیتور تخت السیدی، پس از سالها کار نکردن با مانیتور محدب دهان مبارکمان سرویس شد.
الان چبپیدهام زیر پتو، و به لپتاپ نازنین انگشت میرسانم(همان تایپ دیگر!). در هر حال از خواب که بیدار شوم به امید خدا میبلاگم.