یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, February 27, 2006
بحثی در باره کار بدون شرح و باشرح
اين يک بحث قديمی است، طرفداران و مخالفان قسم خورده خودش را دارد. اينکه دو طرف هم بخواهند يکديگر را نفی کنند هم ناشدنی است...

يکی از انتقادات دائمی منتقدان به کاريکاتورهای با ديالوگ، تنبل کردن مخاطب است. يعنی کاريکاتوريست گويی می​خواهد مخاطب را شيرفهم کند. اين نقد البته در موارد بسياری درست است. ولی هر کاريکاتوريست مطبوعاتی فعالی مطابق تجربه​اش به راه​هايی می​رسد که خوانندگان در درک کارهايش به مشکل کمتری برخورد می​کنند. مساله اصلی ذهن کاريکاتوريست مطبوعاتي، نشان دادن يک ايده و به عبارتی يک "محتوئ" در قالب يک کارتون است. اگر در انتقال اين مفهوم، آنرا با مفاهیمی ديگر که بالاتر بردن ضريب هوش مخاطب و در ااوردن ذهن او از تنبلی و...باشند مخلوط کند، آيا نتيجه کار مثبت است يا منفی؟ نمی​دانم!
چيزی که به نظرم می​رسد، اين است که بنا به نگاه جامع​تری که کاریکاتوریست​های مطبوعاتی روز دنیا به کار دارند، اثر باید ظرف کوتاه​ترین مدت ممکن، درک شود، مطابق خبرهای روز و طنز آمیز باشد، بتواند به شکلی متفاوت از کارهای قبلی طراح ذحن مخاطب را به خود مشغول کند و ...


با اين همه بسياری از ما در هنگام گير کردن در ايده يابي، و يا کمبود زمانی خاص کاريکاتور مطبوعاتی که مجبوريم بر اساس زمان​بندی مشخصی کار را تحويل سردبيری بدهيم، خواسته يا ناخواسته از روش​هايی سود می​بريم که ممکن است کليشه​ای هم به نظر آيند، ولی با وجود تلاش برای پرهيز از آنها سود می​جوييم! بعضی از اين کليشه​ها هم به مدد طراح می​آيند و هم به کمک خواننده.

مساله ديگر، نگاه آماری به درک کاريکاتورهای بدون شرح در وسعتی فراگير است. متاسفانه تا آنجا که من خبر دارم، بررسی چندانی در اين باب در ایران صورت نگرفته و فقط بر اساس تماس​های تلفنی بيشتر خوانندگان در روزهايی که کارهای بدون شرح در روزنامه​ها به چاپ می​رسيد تا توضيح بيشتری بگيرند، می​توانستيم به آماری نسبتا ضعيف دست پيدا کنيم.


در این سال​ها با طراحان زیادی در این باره صحبت کرده​ام. از یکی از کانادایی​ها بگیرید که معتقد بود کاریکاتور مطبوعاتی یک جوک بصری سیاسی روزانه است، تا یکی از کاریکاتوریست​های کرواسی که معتقد بود کار بدون شرح نشانه فقدان آزادی است و راهی برای پیچاندن مقامات. در این باره با دو تن از روس​ها هم صحبت کرده​ام. برترین کاریکاتوریست روسیه، زلاتکوفسکی که مهمان ایران هم بود، می​گفت در دوران کمونیسم چاره​ای دیگر وجود نداشت، و گاه باید کار را آنقدر گنگ می​کشید که مقامات نتوانند گیر بدهند.

در ایران بسیاری از کاریکاتوریست​های مطبوعاتی راه روس​ها و اروپایی​های شرقی را در پیش گرفته​اند، ولی بسیاری از آثار به شدت درخشان آنها از نظر هنری، برای بسیاری از خوانندگان روزنامه قابل درک نیست. نکته مهم اینجاست که آیا کاریکاتوریستی که برای روزنامه کار می​کند، خود را اول هنرمند می​پندارد یا روزنامه​نگار؟ انتخاب سختی است! ولی نگاه امروز می​گوید که کاریکاتوریست روزنامه​ای، روزنامه​نگاری است که از اسباب هنری برای انتقال ایده​اش استفاده می​کند، و این هنر، چیزی نیست جز کارتون و کاریکاتور.

بحث مدت زمان درک یک اثر بوسیله مخاطب را اولین بار از تلویزیون بی​بی​سی دیدم. سال ۱۳۷۴ بود. دوستی برای من ضبطش کرد و من هم مدت​ها مشغول بررسی​اش بودم. بعد از آن هم بارها و بارها به منابع تخصصی و حتی خود کاریکاتوریست​های مطبوعاتی غربی رجوع کردم و به نکات جالبی پی بردم.

ادامه دارد