یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, March 13, 2006
آيا بايد در مقابل کار افشاری و عطری ساکت ماند
يکی از راه​های فرار به جلو همه ما، درخواست پيشنهاد اجرايی از منتقدين است! يعنی چه؟ يعنی می​گوييم کسانی که به کار افشاری و عطری گيرداده اند، اگر راست می​گويند خودشان بروند جلو و ...

به نظر من درک ماجرا اصلا مشکل نيست. وقتی افشاری و عطری به جلسه دعوت شده​اند تا چيزی بگويند، خواندن متنی که خوشايند آمريکايی​ها باشد که کاری ندارد. دارد؟ به عبارتی تاييد حرف​های آمريکايی​ها در مورد ايران است، بدون در نظر گرفتن اينکه مدل آمريکايی تغيير ساختار حکومتی در کشور همسايه ما مشکلات فراوانی برجای گذاشته است. وقتی شما طوری صحبت کنيد که جماعت روی​تان حسابی باز بکنند، ماجرا فرق دارد. به عبارت و به قول ينگه دنيايی​ها، اين دو نفر دارند خودشان را می​فروشند( با اصطلاح خودفروشی ما فرق دارد). جالب اینجاست که خود آمریکایی​ها می​گویند دارند با ایرانی​های مختلف صحبت می​کنند و جلسه می​گذارند تا ببینند چه کسی احمد چلبی مناسب​تری خواهد بود(گری سیک در گفتگو با نیویورکر).

من علی افشاری را انسانی دردکشيده و آزاده می​پندارم، و احساس می​کنم می​خواهد کاری کند، ولی در بند مسيری است که حاميانش برايش ترسيم کرده​اند. به عنوان مثال، اگر افشاری در سخنانش اشاره​ای به بدهکاری آمريکا سر ماجرای ۲۸ مرداد کرده بود، که بزرگ​ترين مانع تحقق دموکراسی در ايران بوده است، آيا من نوعی دچار مشکل می​شدم؟ البته نمی​توان از او انتظار داشت پس از چند ماه همفکری با دوست قديمی​اش که فعلا حقوق​بگير جماعت است، حرفی بزند که مانعی احتمالی برای موقعيت​های آينده​اش بعد از تغيير باشد.

بر عکس نظر خيلی​ها، اصلا گفتگو چيز بدی نيست، منتهی به چه قيمتي، امتياز گرفتن برای کشور يا برای خود؟ نمی​دانم! باید با نئو-کان​ها گفتگو کرد! اما چرا تبدیل به چیزی شد که آنها می​خواهند؟ باید به دموکرات​ها حرف زد، ولی فراموش نکرد که آنها هم فرق چندانی با جمهوری​خواهان ندارند! وقتی پای منافع ملی آمریکا درمیان باشد، کی ارزشی دارد این جان ما!!!

در مورد رابطه با آمريکا نيز، معتقدم که ما نبايد تا ابد در بند قطع رابطه باشيم. منافع ملی ما حکم می​کند که اين قطع ارتباط غير منطقی پايان يابد، منتهی نه به قيمتی ارزان! وقتی نان​خور آنها باشيم، لاجرم راحت​تر سواری خواهند کرد. شايد عده​ای راضی به سواری دادن باشند، مشکل خودشان است!