بهار ۱۳۸۴ يکی از طولانیترين فصلهای تاريخ ايران است که به خيلیها بد گذشت. اول از همه به محمد علی نجفی که میگفتند کانديدای مشترک کارگزاران و مشارکت میتوانست باشد ولی احساس نياز کرمانیها به هاشمی او را هنوز مطرح نشده حذف کرد.
مشارکتیها هم که مانده بودند کدام کانديدا را معرفی کنند که رد صلاحيت نشود، بعد از کلی گرفتن جواب رد از سوی ميرحسين موسوي، دست به دامان دکتر معين شدند که اکثريت مردم هم او را نمیشناختند.
در جناح راست هم دعوا بود، همه میخواستند منتخب بيت باشند، و برای شناخت فرد اصلح فقط دست به اسلحه نشدند. شورای هماهنگی از ميان نامزدهای پنجگانه لاريجانی را برگزيد، ولی دعوا به جاهای باريک کشيد. ولايتی که به نفع هاشمی کنار کشيده بود، توکلی هم کنار رفت...
مرد تنها
اکبر گنجی میخواست از زندان آزاد شود، و اميدوار بود در آخرين روزهای خاتمی اتفاق مثبتی بيافتد. خيلیها هم که دوست داشتند اکبر از آنها طرفداری کند فضا را حسابی شلوغ کردند...ولی اکبر سر حرف خودش ايستاد و رای نداد...و دوباره راهی زندان شد
هاشمی دموکرات میشود
ستاد هاشمی که از روز اول زيراب نجفی را زده بود، برای اعلام کانديداتوری رسمی او اين دست و آن دست میکرد. هاشمی هم با دست پس میزد با پا پيش میکشيد. احساس مسووليت شديد هاشمی رفسنجانی نهايتا باعث شد بگويد که مجبور است داروی تلخ انتخابات را سر بکشد.
هاشمی این کار را صرفا برای نجات مردمسالاری کرد...ما هم باور کردیم
فائزه هاشمی که بعد از خروج از مجلس به خاطر "بابا" از سياست کنار کشيده بود تا حدی به ميدان آمد، البته با احتياط بيشتر.
نهايتا کار نامزد بازی به آنجا کشيد که هاشمی رفسنجانی بخواهد ارباب حلقهها شود.
آچار فرانسه
يکی از نکات بامزه انتخابات مطرح شدن تخصصهای ويژه کانديداها بود. از جمله خلبانی سرداردکتر قاليباف پليس!
رای بالای ۱۸ سال
کروبی هم با تبليغات جالب دادن حقوق ۵۰ هزارتومانی به افراد بالای ۱۸ سال حسابی رای جمع کرد( البته قديم وقتی میگفتند برای افراد بالای ۱۸ سال مربوط به امور ديگر میشد!)
اختتامیه برای خاتمی
سال ها پيش که خاتمی وزير ارشاد بود، به دکتر خاتمی معروف بود، تا آنکه قبل از دوم خرداد معلوم شد که هنوز دکتر نشده، ولی دانشگاه تهران بالاخره از خجالت رياست جمهوری در آمد و به او دکترای افتخاری داد.
از اتفاقات بهار ۱۳۷۴ هم اين بود که پس از مرگ پاپ ژان پل دوم، خاتمی برای تشيع جنازه به رم رفت، تصادفا موشه کاتساو رئيس جمهوری اسرائيل هم همين کار را کرد. نکته ديگر اين بود که هر دو به فاصله سه چهار متر ايستاده بودن، و از آن بامزه تر يزدی بودن کاتساو بود..کاتساو ادعا کرد که با خاتمی دست داده و باهم چند کلمه ای صحبت کردند.
سياستهای هستهای دولت خاتمی هم از نکات جالب آخرين روزهای او بود، بالاخره نمیدانست چه موضعی بگيرد!
در آخرين روزها محبت او به روزنامههای تعطيل شده بسيار به چشم میآمد.
پديده لاريجان
علی لاريجانی که سالهای سال با شاهکارهايش در تلويزيون انتظار داشت همه آرا برای او به صندوق سرازير شود وارد مبارزات شد. البته فکر میکرد هم "هويت"، "چراغ" و "کنفرانس برلين" را به حساب خدمات او خواهند گذاشت...
وقتی لاريجانی به عنوان منتخب شورای هماهنگی انتخاب شد، به بعضیها خيلی بر خورد...
مظلومترين اصفهانی دنيا
وقتی دکتر معين در باره حکم حکومتی موضعی منفی گرفته بود، باورش نمیشد که با حکم حکومتی صلاحيتش تاييد شود! اولش میخواست زير بار نرود، ولی مجبورش کردند...
ظهور!!!
مهم ترین اتفاق سال در بهار اتفاق افتاد! پیش افتادن احمدینژاد از خیلیها در انتخابات مرحله اول بود. اتفاقی که خیلیها باورش نمیکردند.
لینک