یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, April 18, 2006
ديدار روزنامه​نگاران با شاه سلطان حسين اصلاحات​چي
چنين حکايت کنند که بعد از کنار رفتن سلطان حسين اصلاحات​چي، هر روز گروهی به ديدارش رفتندی و دعا به جانش ​کردندی. سلطان بعد از خواندن رساله مارکوپولو، مصاحبت​تمدنش يک جوری شدی و همراه آسد ممدلی​خان وبلاغيه سوار بر قالی​چه طيار به غرب و شرق سفر کردی.

چون از سفر بلاد فرنگ بازگشتي، اغلب يوميه​نگاران بی​نوای اصلاحاتستان به دست بوسی حاضر شدی مگر چند نفر از جمله جواد خان روح که خاتمی را از دايره خودی​هايش کنار بگذاشتی و اين آرش را گران آمدی!
...

بابا بی​خيال! خاتمی کجاش خودی بوده واسه ما؟ سياست​هاش و حرفاش که عينهو قصه ساعت ۱۰ شب راديو و گاهی هم قصه ظهر جمعه بوده. ضمانت اجرايی هم نداشته...ما بيخودی ازش انتظار داشتيم! از برکت شل​بازی​هاش آبادگران و غيره به قدرت رسيدن، به خاطر استخاره​های بي
حد و اندازه​اش نتونست درست تصميم بگيره که مملکت داری کند يا فلسفه ببافه؟

حالا هر کدوم از ما يا بيکاريم، يا دور از وطن يا سرگردون ميون اين روزنامه و اون...
خاتمی اگر ياد می​گرفت مسووليت واقعی جلوی مردم يعنی چي، مشکلات ما راحت​تر حل می​شد. اشکال کار اين بود که آخر سر فهميديم ايشون بايد جوابگوی بقيه باشن، نه مردم و تاريخ. اينجاست که آدم دردش می​گيره!