ديشب که مطلب
همايون خيری را میخواندم متوجه نوشته
الپر شدم. با اينکه همايون سالها در راديو کار کرده و تهيه کننده بوده، بعيد میدانستم نداند که ايستگاههای معمولی و محلی راديويی با چند نفر کارشناس و مدت زمان محدود پخش در آمريکای شمالی چقدر کم هزينه هستند.
نوشته الپر را هم که میخواندم ديدم بیربط نمیگويد، منتهی اطلاعات من در مورد بچههای تحکيم آنقدر نبود که بخواهم چيزی به حرفهای الپر اضافه کنم.
ماجرای ارتباطات بودار با جماعت دعوت کننده به آمريکا چيز جديدی نيست. الان فقط چند نفر از دعوت کنندگان به ماجرای رفراندوم به اين جمع نپيوستهاند. بايد پرسيد کسانی که روزهای اول پشت اين ماجرا بودهاند چه طرحی داشتهاند.
مطمئنا اين آقايان و خانمهای حمايت شده کسانی نيستند که بتوانند با زحمت و زور بازو نانی به کف آورند. پس رسيدن به يک درآمد ثابت و تضمين شده و نيز امکان جا انداختن خود در دولتی جانشين میتواند بسيار آرمانی باشد.
منتهی مشکلی که من اين جماعت دارم اين است که آيا آينده ايران را اينقدر کوتاه میبينند که بايد دمی را غنيمت بدانند و سريع بهرهبرداری کنند؟ فکر میکنم کاسبکاری سياسی که البته در خون بسياری از ماست دارد کار را خراب میکند.
همانطوری که قبلا گفتم، به خیلی از سياسيون بیاعتمادم، و فکر میکنم بهترين کار من نوعی که میخواهم از بازیهای سياسی دور باشم اين است که فقط گير بدهم و پاسخ بطلبم. ايرادی دارد؟