ما ساعت ۵ صبح گرفتیم خوابیدیم، اما به زور ساعت ۳ بیدار شدیم. انگار دچار خواب درمانی باشیم!خواب دیدم دارم برای امتحانی آماده میشوم و یکی از دوستانم هم که الان در کانادا است جزوه را برداشته و دارد خر میزند! حالا ما هرچه داد و فریاد میزنیم که سپهر! بابا بگذار ما هم یک لقمه جزوه بخوریم! از ما اصرار، از او هم انکار!
از خواب که بیدار شدم، به او زنگ زدم و خوابم را تعریف کردم، گفت اتفاقا دارد برای یک امتحان مهم در آخر ماه جاری اآماده میشود و شدیدا هم نگران است!
نشد خواب پولدار شدن یا بردن قرعه کشی ببینیم و بعدش بیدار شویم و راست از آب در بیاید، ولی امتحان و مکافات و بدبختی، همه اش مستجاب میشود!