در طول چند روز گذشته دیدهام که بعضی از خوانندگان محترم که ماجرای کاریکاتور مانا باعث ناراحتیشان شده چنان عصبانی هستند که فکر میکنند هر کسی مثل آنان فکر نمیکند حامی بی قید و شرط تحقیر تاریخی و بیعدالتی تاریخی است.
مساله من با حجابی است که خشم تاریخی ، منطق و اعتدال را پوشانده است.
بدون تردید کار مانا اشتباه بوده است. کار روزنامه ایران خطا بوده، و کمترین کار نسبت به آن اعتراض است. منتهی چه نوع اعتراضی؟ اینجاست که با بعضی دوستان در یک طرف قرار نمیگیرم! وقتی آنها میخواهند این خطای سهوی را اشتباهی توطئهآمیز بخوانند که دولت مرکزی برای ادامه تحقیر تاریخی بخش بزرگی از جمعیت ایران در صفحه کودکان روزنامه ایران جمعه مسوول مستقیم این ماجرا بدانند، من یکی شدیدا تعجب میکنم!
در شرایطی که دولت مرکزی به خاطر بحران هستهای و هزار و یک بیکفایتی دیگر تحت فشار است و در مذاکرات با اروپاییها یکپارچگی ملی به عنوان برگ برنده به حساب میآید، مگر مرض دارد به اختلافات قومی دامن بزند؟ کمی فکر کنید! چرا این تعصب و احساسات داغ نمیگذارد ببینید که باید این اشتباه روزنامه ایران را جور دیگر دید؟
آنهای که مانا را نمیشناسند دارند از روی یک سوسک قضاوت میکنند. این چه جور قضاوتی است؟ سوسکی؟ مانا چند بار مهمان کاریکاتوریستهای آذربایجان بوده؟ از رحیم بقال اصغری و صادق باقری بپریسد که جز احترام از مانا چیزی ندیدهاند! من هر بار مهمانشان بودم کلی سر جوکهای ترکی با هم خندیدهایم، ولی آیا مانا مثل من بود؟ نه!
دفاع من از مانا دفاعی مطلق نیست! میگویم هر چیزی به اندازهاش! بسیار متاسفم که کار او باعث ایجاد بهانه برای کسانی شده که دارند به تجزیه ایران دامن میزنند. بسیاری از چیزهایی را که شما در روز میبینید، بر طبق گزارشهایی است که هیچگاه منتشر نخواهد شد. چند نفر از دوستان نزدیکم دارند هر روز برایم از استانهای شمال غربی خبرهایی می فرستند که اصلا نمیتوان در رسانهها به این راحتی مطرح کرد!
من ایرانی ام، و هم میهنان ترک، کرد، لر بلوچ، فارس، خراسانی، عرب، گیلانی، مازندرانی و ...هموطنم هستند. من به وحدت ملی اعتقاد دارم، و با آنانی که گویش رایج بیان شده از دهان یک سوسک را بهانه تجزیه و جدایی قرار داده اند بشدت مخالفم.
اگر نگران خلیج فارس بودهام، همان موقع هم نوشتم که چرا سیاستهای دولت باعث شده بعضی از ساکنان جنوب یران بدشان نیاید به جای زندگی سخت و فقیرانه زیر پوشش شیخنشیناهای ثروتمند باشند. سهم مردم جنوب ایران در سیاست همیشه نازل بوده، و امکانات کمی به مناطق حاشیهای رسیده، ولی محض رضای خدا تقسیم جایگاههای دولتی را میان مناطق شمال غربی ایران ببینید!
اختلاف عقیدهای طولانی و خطایی که میشد منطقی به آن پرداخت را بر سر مانا و کارکنان بیکار شده روزنامه ایران تبدیل به چماق نکنیم.