سناریوی اول: شیرازیها که حال خواندن روزنامه در روز جمعه را ندارند، پس قسمت عمده ایران جمعه برگشت میخورد
سناریوی دوم: بچههای مخاطب ایران جمعه کلی حال میکردند و میرفتند به باباشون میگفتند که چند تا نسخه اضافه هم بخرند.
سناریوی سوم: گروهی از کسانی که تازه به شیراز آمده اند و میخواهند ثابت کنند ۱۰ نسلشان شیرازی بوده، از سه راه احمدی تا سه راه مشیر-چند صد متر- راه پیمایی میکردند و خواهان برخورد با روزنامه ایران میشدند.
سناریوی چهارم: گروه پانشیرازیها در بعد از ظهر جمعه کنار باغ ارم جمع شده و بعد از شنیدن سخنان یکی از پیرمردان احتمالا شاعر شیرازی که به خاطر مصرف بیرویه دخانیات و تریاک زرد شده به اصالت لهجه شيرازی مهر تاييد زده و بعد راه پيمايی به سمت خيابان ساحلي، همان جاها هر جا چمنی بود قالی پهن میکنند ومینشينند قليانی چاق...کاهو سرکه هم فراموش نخواهد شد.
سناريوی پنجم: انجمن شاعران هنوز زنده شيراز در اعتراض به اهانت روزنامه ايران شب شعر راه می انداختند و گروهی از شاعران چون حال شرکت در مراسم را نداشتند تصادفا مريض شده و يا به خاطر شرکت در مراسم ختم يکی از هم محلهایها يا همکلاسیهای قديمی يا ...غيبت میکردند.
سناريوی ششم: انجمن کازرونیهای مقيم شيراز در اعتراض به عدم اعتراض شيرازیها خواهان افزايش قيمت بعضی محصولات شده و شيرازیها هم چون حال اعتراض به گرانفروشی کسبه کازرونی راندارند، فقط نفرين میکنند.
سناريوی هفتم: دفتر حجتالاسلام والمسلمين دستغيب بيانيه صادر میکند و خواهان حفظ آرامش میشود. لازم به ذکر است که خبری نشده که کسی بخواهد آرامشش را حفظ کند! دفتر آيتالله حائری هم در رقابت با دستغيبیها خواهاناعتراض عمومی میشود. از شهرستانهای اطراف تعدای از عاشقان برای راهپيمايی روز جمعه به شيراز میايند و با لهجههای لري، فسايي، جهرمي، کتسفسي، ابرقويي، آباده اي، به اهانت روزنامه ايران پاسخی دندانشکن می دهند.
سناريوی هشتم: بازار وکيل نصف روز تعطيل میشود، ولی چون بازاریها حوصله ندارند بعد از ظهر حجره را باز کنند، اين تعطيلی يک روز به طول میانجامد.
سناريوی نهم: يعنی فکر کرديد شيرازیها اينقدر در صحنه حضور دارند که کار به سناريوی ۹ و ۱۰ و ... برسد؟