به دليل سو تفاهم ایجاد شده میان سوسکهای نواحی مختلف ايران، از اين به بعد میخواهم يک سوسک شيرازی را در کارهايم بياورم. مطمئنا همشهریهای عزیزم نسبت به تعرض بنده به این عنصر ناب استان فارس، معترض میشوند، ولی حد اقل پان شیرازیها حال اعتراض ندارند!
سوسک شيرازي خیلی بیحال بوده و اصلا حوصله فرار کردن از دست انسانها را ندارد! فعلا هم رفته اوين سری به مانا بزند....
سوسکو: والو آقو مانا، خوب شد تو رو گرفتنا! وگرنه من فک(فکر) میکرد بلا به نسبت حاضرون خانمی!
مانا: خانوم جون، ول کن، به خاطر يه سوسک کشيدن کلی سوسکمون کردن...
سوسکو: خب منم اعتراض دارم نه! چرو(چرا) به سوسکوی(سوسکهای) شيراز کم محلی کردی؟ می(مگه) ما چيمون کمتر از بقيه سوسکا بود؟ خوبه ما هم بساط راه بندوزيم(بندازیم) از دم شاه چراغ تو(تا)سدآجغريب؟ از خدا بیخبر، حالو ما رو کنار میذاری؟ به ما کم محلی میکنی؟ خوبه انداختنت تو ای(اين) سولاخی(سوراخ)! الهی به حق علی...
...
فعلا گروهی در حال تحقيق از هستند تا ببينند آيا مانا <<خاله سوسکه>> شهر قصه را هم کشيده است يا نه. در آن صورت ممکن است کار بيخ پيدا کند!