اول در مورد خودم بايد بگويم که من هميشه به ايرانی و مسلمان بودنم افتخار ميکنم و الان که در اسپانيا زندگی ميکنم بيشتر پايبند مسلمان بودن واقعی خودم هستم و همينطور در پی کشف اسلام واقعی
آنحه از اسلام ميدانم اينست: راهی برای بهتر زندگی کردن و از دنيا لذت بردن و به قول علی ع کار مومن مشکل است چون برای بهتر زندگی کردن در هر دو دنيا بايد تلاش کند. جالب است که هميشه در اسلام تاکيد به درست و خوب زندگی کردن هست اما اگر در هر کجای دنيا باشی نام اسلام با جنگ و خونريزی غم و بيچارگی همراه شده و خبری از راحتی و صلح نيست و در همين ايران خودمان وقتی هم از صلح می خواهند صحبت کنند اول شمشير نشان ميدهند و گارد حمله میگيرند بعد میگويند ما خواهان صلح هسيتم
وقتی اسلام انسان را جانشين خداوند در روی زمين معرفی ميکند خداوندی که به رحمان و رحيم برای همه موجوداتش خوانده ميشود آيا جانشين او بايد غير از اين باشد؟
از اينکه در ايران جوانان ما اسلام را از دريچه ديد رهبران بی کفايت ایران می بينند و به اين سبب از اسلام واقعی دور شده اند جای بسيار تاسف است .
ولی بايد به واقع دانست که اسلام واقعی اين نيست .دوست دارم به آنها بگويم اسلام واقعی بيشترين ضربه را از همين به ظاهر مسلمانان خورده و برای مصداق حرفم ميتوانيد تاريخ را بخوانيد . آيا خوارج خود را مسلمان نميدانستند که با علی جنگ کردند و مسلمانان بسياری از زن و کودک و پير و جوان را کشتند و به خيال خود در راه خدا ميجنگيدند و اگر کشته می شدند فکر ميکردند شهيد هستند !!!! زمانی هم که ابن ملجم تصميم به کشتن علی گرفت در فکرش رسيدن به قرب خدا بود !!!!! وقتی مامون هزاران آزار و اذيت بر امام رضا روا داشت او هم مسلمان بود اما مسلمان به اسلام خودش نه خدا
شايد الان برای شما واضح باشد که اينها در واقع مسلمان نبودند چون تاريخ و گذشت زمان اين را به شما نشان داده ولی در زمان خودش و برای آن انسانها اسلام همان بوده که می پنداشتند
بايد به جوانان ايرانی متذکر شد اسلام به روز زندگی کردن هست .يعنی همه ابعاد زندگی را ديدن . در اسلام شهيد و کارگر و معلم و پيامبر و ... در يک راستا هستند ارزش جوهر قلمی که برای مردم و اسلام می نويسد با خون شهيد برابر است و اگر تو در زندگی به دیگران ياری برسانی ارزش تو بيشتر از شهيد شدن است
شايد بتوانم بگويم بيشترين ضربه به اعتقادات مردم ايران را رهبران کنونی ايران زده اند که فقط به فکر نگه داشتن جا و منزلت خودشان هستند .نام حکومت علی را بر ظلم خود گذاشته اند و حتی حاضر به شنيدن نقد نيستند .برای شما بتی ساخته اند و شما را به پرستش آن دعوت کرده اند و از شما فکر را دزديده اند .
تو به استشهادی فکر ميکنی و در نزديکی تو انسانی از زور گرسنگی به دزدی و گناه تو به رسيدن به قرب خدا می انديشی و همشهری تو هراسان از نداشتن امنيت نميتواند بخوابد تو به از بين بردن کافر می انديشی و هموطن هم کيش تو در ديار غربت در حسرت ديدار خانواده روزگار را میگذراند.
نميدانم بعد از مرگ از تو نخواهند پرسيد که تو نه خودت خوب زندگی کردی نه کمک به خوب زندگی کردن دیگران کردی و نه کمکی در نشان دادن اسلام راستين
ديدم که يکی از اين افراد استناد کرده بود به فتوای مجتهد !!! نميدانم ميدانی که مجتهد يعنی عالم به علم روز و اين آقايانی که از خانه و شهر خود تا به حال خارح نشدند چطور به همه علم زمانه واقف شده اند و ميتوانند در مورد هر چيز نظر بدهند (بايد بگويم که اين را قبلا آقای مطهری به اين آقايان گوشزد کرده بود و گفته بودند چون علم پيشرفت زيادی دارد و يک شخص نميتواند واقف به همه موارد باشد بياييد هيئتی متشکل از چند نفر تشکيل دهيد تا بتوانيد در موارد مختلف نظر و فتوا دهيد .شايد شما برايتان آنقدر ملموس نباشد ولی هزاران مورد هست که اين آقايان اصلا در موردش چيزی نميدانند حه برسد که نظر و فتوا دهند )
مورد دیگری که به نظرم ميرسد اينستکه ما دوازده امام داريم که هر کدام به مقتضای زمام سعی در گسترش و اشاعه اسلام داشته اند خوب است زندگی هر کدام را مطالعه کنيم ( نميدانم چرا در ايران فقط در مورد امام حسين آن هم زمانی که کشته شد تاکيد ميشود آنهم بيشتر به صورت يک تراردی نه واقعی )
ولی فکر ميکنم عقل و منطق تو آنقدر به رشد رسيده باشد که بتوانی در زندگی به آن استدلال کنی .فقط بايد بدون تعصب ( که انسان را کور ميکند ) از دريچه اسلام واقعی به زندگی و مرگ فکر کنی تا بهترين تصميم را در هر لحظه بگيری .