تقدیم به عاشقان بیقرار خاتمی:
ای روزنامهنگاران غرغرو... چرا در مقابل کوتاهیها و سازشکاریهای متعدد اصلاحطلبان کوتاه نیامدید؟
ای اهل شکوه! خجالت نکشیدید وقتی روزنامهها را بستند به خاتمی تذکر دادید که این کوتاه آمدنش به ضرر کل جریان اصلاحات است؟ الالخصوص تو ای زیدآبادی که گفتی خاتمی باید اسعفا بدهد؟
ای جماعت ناراضی! چطور رویتان شد به اصلاحطلبان نازنین که تازه داشتند از نعمت قراردادهای اقتصادی در عسلویه و غیره بهرهمند میشدند بگویید تنها چاره کار خروج از حاکمیت است؟
ای روزنامهنگاران منتقد؟ به چه حقی از خاتمی عزیز انتقاد میکردید؟ رویتان شد؟ شما فقط وظیفه داشتید از او تعریف کنید! مگر نمیدانستید که او از تعریف خوشش میآید؟ مگر حواستان نبود که آقا رضا داداش ایشان کارهای مهمی دارد که انتقادهای بیجای شما باعث حواس پرتاش می شود؟ مگر نمیدانستید که علیآقا خاتمی و آقای صدوقی عزیز و بنیاد صدوق در یزد خیلی دارند برای اصلاحات عرق میریزند؟ به چه حقی هر از گاهی در مورد روابط خانوادگی بدون ذکر نام این عزیزان مطلب مینوشتید؟ باید فقط در مورد فامیل بازی مخالفان دولت میگفتید!
ای کسانی که از خاتمی انتظار جلو آمدن داشتید! مگر نمیدانستید که حداکثر سرباز بازی شطرنج هستید و مرگ شما اهمیتی ندارد؟
ای نقنقوها! دهانتان را ببندید و ساکت بمانید که ما مشغول پرستش خاتمی عزیز هستیم...بیخودی حواس ما را پرت نکنید بیمزهها!