سالها پيش که انقلاب فرهنگی به راه افتاد، بسياری از اساتيد را به بهانههايی احمقانه از دانشگاهها راندند. تندروهای ابله که بعدها اکثرشان دومخردادی شدند، چنان مادر علم و دانش ايران را عزادار کردند که آن سرش ناپيدا. حالا بعد از اين همه سال يکیيکی میآيند و توجيه میکنند که فلان قسمت کار من نبود، يا بهمان کار مربوط به تصميمات مقامات بالا بود و ...
الان دوباره شاهد ماجراهايی مشابه هستيم. استادان درست و حسابی دانشگاه قربانی تسويه حسابهای عجيب و غريب میشوند. وقتی وزارت علوم فعلی زير بار انتخابات روسای دانشگاهها نرفت و روسای خودش را نصب کرد، میشد فهميد به دنبال بازیهايی است که روسای انتخابی زير بار آنها نخواهند رفت.
آن سالها بحث اسلامی و غير اسلامی بودن بود، ولی الان فقط تاييد قدرت عامل ادامه کار اينان است.
وضعيت علمیمان خيلی خوب بود، اين کارهای جديد هم گند زد به همه چيز.
گل بود و به سبزه نيز آراسته شد!
اين مطلب محمد علی نجفی را هم اگر توانستيد بخوانيد.