ساعت ۷:۳۰
در یک کافه واقع در گرین اسکس، نشسته ام و عکس های وبلاگم را می گذارم
ساعت ۷:۵۶
شدیدا یاد عطا مهاجرانی می افتم-تساهل ناشی از خوردن لوبیای تند دیروز بعد از ظهر
ساعت ۸:۳۲
سوار اتوبوس اکسپرس خط ۷۷ میشوم تا از نیوجرسی به نیویورک بروم.
۸:۵۵
به کل زنگ میزنم و میگوید همان برنامه یک ساعت و نیمه روز یکشنبه بشدت مورد توجه قرار گرفته.
۸:۵۹
معلوم می شود که یکی از مسافران اتوبوس هندی است و شب قبل زیادی کاری خورده...اه اه اه اه
ساعت ۹:۴۵
مجموعا سه نفر کنار سازمان ملل ایستاده اند، که یکی خبرنگار صدای آمریکا است
ساعت ۱۰:۰۰
نیک آهنگ تنبل در کنار یک پارک پاصفا ولی کوچک که آن طرف برج ترامپ است. نشسته و حال می کند! باید مواظب ریدمان گنجشک ها و کبوتران بود!
ساعت ۱۰:۱۵
نیکآهنگ متوجه می شود که دارد وسط فیلمبرداری یک فیلم سینمایی با شرکت ایتن هاک و فیلیپ سیمور هافمن راه میرود، فضول شیرازی دوربینش را در می آورد و کلیک!