الان از سفر دور و دراز برگشتهام و خسته و کوفته پشت کامپيوتر نشستهام. چشمانم را به زور باز نگه داشتهام و اميدوارم امشب سه نکنم!
در هر حال، تازه فهميدهام که نوشتن تند و تند در فرودگاه چقدر با غلط و غلوط همراه بوده!
قرار بود دو سه ساعت در واشينگتن باشم و با دوستی شام بخورم که به خاطر تاخير ۳ ساعت و نيمه، شام ما هم ماليد!
در ضمن تا الان سوار هواپيمای سه رديفه(صندلی) نشده بودم که امشب چشممان به ديدنش روشن شد!