خیلی از همکاران کانادایی من به طور یکجانبه حق را به اسرائیل میدهند و در عین حال متاسفند که چند کانادایی در لبنان کشته شدهاند. از طرفی یکی دو تا از دوستان یهودی کاناداییام بشدت ضد اسرائیل هستند و میگویند برای نجات دو تا گروگان که نباید صدها نفر را کشت.
بر و بچههای داخل ایران هم دیدگاههای متفاوتی دارند. آدم ۲۷ سال هر روز بشنود رژیم اشغالگر قدس و منبع روزانهاش صدا و سیما و کیهان و اطلاعات باشد، خیال میکند حزبالله لبنان مستقل است و سر خود یا خودسرانه به مبارزه ادامه میدهد. گروهی هم که به هر صورت مخالف حکومت محسوب میشوند، از آن طرف بام میافتند.
هر چه هست، بحران اخیر باعث از دست رفتن جان خیلیها شده و خواهد شد. غربیها برای جان اسرائیلیها و یا توریستهای غربی که به لبنان رفتهاند ارزش بیشتری قائل هستند. انگار نه انگار کودکان و زنان و مردان بیگناه لبنانی هم حق حیات دارند.
من نمیفهمم پاتک حزبالله به شمال اسرائیل در موقعیتی که اسرائیل به خاطر گروگانگیری در منطقه فلسطینی آنجا را به توپ بسته، و بعد هم گرفتن دو گروگان به نفع چه کسی است؟ حمایت از دولت حماس؟ یا به هم ریختن جو خاور میانه؟
شنبه گذشته یکی از خبرنگاران انگلیسی با من در همین رابطه مصاحبه میکرد، گفتم البته نسبت گروگانهای دو طرف را باید در نظر داشت. اسرائیل هزاران لبنانی و فلسطینی را اسیر کرده، و این طرف دو سه نفر را...ولی مساله اسلی زمان انتخاب شده برای گروگانگیری است.
اگر سعدی علیهالرحمه زنده بود، لابد میگفت:
دو چیز طیره عقل است، گروگان نگرفتن به وقت گرفتن و گروگانگیری به وقت نگرفتن!