نیک آهنگ: مهاجرانی از همان روز اولی که وارد مجلس شده، روی دوش بقیه سوار بود و بسیاری از یارانش راآز پشت خنجر زد... با اهل فرهنگ که حتی یارش نبودند چه کرد؟
معروفی: طبیعی است که مهاجرانی فرصت سازىٰ هایی هم کرده باشد. و خدماتی در کارنامهاش باشد. ولی این نسبت به جایگاهش و قدرتی که در زمانی طولانی داشته، اصلا رقمی نیست. او از این دید نماذ"فرصت سوزی" است.
جایی که باید فاصله اهل قلم و نخبگان را با حکومت بی مرز و کمرنگ کند،دقیقا مثل بقیه دولتمردان اصلاحطلب به جو خودی و غیر خودی دامنه بخشیده است.
او مرا یاد حزب توده میاندازد، که همه چیز را علیرغم پرنسیپهایشبه دندان حکومت فروخت و خود سرانجام زیر همان دندانها چرخ شد. کمی هم گناه کارتر دیده می شود که نتوانست قدرت اجرایی اش را به کار گیرد و از آن اندیشه ای که شعارش را می داد امروز دفاع کند. او در یک ربع قرن دولتمرد بودن، نتوانست یک خط از اندیشههایش را درحکومتی که مورد قبول اوست نهادینه کند.
عدهای می گویند در زمان وزارت او کلی کتاب در آمده است. سوال من از همه آنهه این است که آیا ما انقدر بدبخت شدهایم که حقمان را به صورت صدقه دریافت کنیم؟
یاد جمله یکی از سیاستمداران ایرانی ساکن برلین میافتم که می گفت:"من بیست سال است که با همسرم زندگی مىٰ کنم و تا به حال دستم روی او بلند نشده است". من َسلا وارد این ماجرا نمیشوم که آفرین!تو چه پسرخوبی هستی که زنت را کتک نزدهاى! من فقط می گویم توغلط کردهای که اصلا اینجوری فکر کردهای!
ادامه دارد