الان داشتم لينکهای
الپر را نگاه میکردم که چشمم به
اين يکی خورد. هر چه بيشتر میگذرد، اعتقادم راسختر میشود که اين جماعت، اينکاره نيستند! دموکراسی پايبندی میخواهد، کسانی که هنوز در خونشان آثار چرک اطاعت کورکورانه باقی است، چه از دموکراسی و خواست مردم سرشان میشود؟
امسش را بهانهگيری میگذاريد يا هر چيز ديگري، ولی آيا نبايد بابت عملکرد اين مدعيان در قلع و قمع دموکراسی در دهه ۶۰ از ايشان علت را سوال کرد و پاسخ طلبيد؟ میتوان زياد از حد نسبی عمل کرد و کور بود و کر، و بر واقعيتها چشم بست، ولی آيا وجدان آدم میگذارد دموکراسی را چشمبسته به جماعتی سپرد که اگر باز دستشان به قدرت برسد، همانی خواهند بود که بودهاند؟
انتظار زيادی نيست! دلالیل دفاعشان از انقلاب فرهنگی را توضیح دهند، تکليفشان را با قتلعامهای دهه ۶۰ روشن کنند، علل طولانی شدن جنگ و ناراحتیشان از ماجرای قطعنامه را بگويند، دلايل سکوتشان در مقابل حق کشیهای دو ده اول انقلاب را برشمارند و ...
دانستن حق مردم است...نيست؟