الان با چشمان نیم بسته مینویسم. مگر مرض دارم؟ معلومه که دارم!
الان دارم با یک اصفهانی فوقالعاده زرنگ سر وکله میزنم که خودش را به نفهمی زده. خدا به حق علی موهای باقی ماندهاش را هم نگاه دارد!!!
الان هم واسه خودم سوپ درست کردم که سر رفت...
این هم از روز خبرنگار و روز پدر ما که پدرمان در آمد.