یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, August 03, 2006
فراموشی زودرس
سال​ها بايد بگذرد تا فراموش کنيم ماجرای کوی دانشگاه چه بود. فراموش خواهيم کرد بی​عرضه​گی و نامديری قوه مجريه و رئيس وقتش را که هم اصلاحات را به باد فنا داد و هم دودستی داشته​ها را مقابل رقيب قربانی کرد.

باطبی بيشتر اين سال​ها را در بند بوده به خاطر عکسی ۱۵۰ پوندی که عکاسی به رويترز فروخت. فلان دانشجوی ساکن خوابگاه چشمش را از دست داد...عزت ابراهيم نژاد کشته شد،...آري، رقيب زد و درب و داغان کرد، ولی اين طرف چه کاره بود؟

اکبر محمدی را مثلا به اتهام همراه داشتن مواد منفجره در بند کردند؟ مثل بهرام نمازی حزب ملت که زور نداشت يک عصا را بلند کند و گفتند دسته بيل بين تظاهر کنندگان توزيع کرده...؟ تمام اين اتفاقات در دوران شکوهمند قاضی​القضاتی چه کسی پيش آمد؟ ...

می​دانم طرفداران خاتمی خوششان نمی​آيد نازک​تر از گل ياس در باره او بخوانند و بشنوند، ولی آيا می​توانند کوتاهی خاتمی را در واقعه کوی دانشگاه و اتفاقات روزهای بعد از آن توجيه کنند؟ آيا آن روزي را به ياد می​آورند که بسيجی​ها در چند ۱۰۰ متری وزارت کشور با قدرت و تحکم، دوربين​های خبرنگاران را می​گرفتند و اندک تهديدی هم می​کردند؟ وزارت کشور گشاد و بی​خاصيت ما چه می​توانست بکند؟ وزيرش از رئيس جمهوری شل و ول​تر بود.

اگر، اگر، اگر...اگر خاتمی خود جرات می​کرد و ۱۹ تير به کوی دانشگاه می​آمد، معلوم می​شد اصلاح​طلبان چند مرده حلاج​اند. اگر آن روز ايستاده بود، شبه کودتای ۲۳ تير به نتيجه نمی​رسيد. کار دادگاه عاملان کوی دانشگاه به ناکجا آباد نمی​کشيد، باطبی و محمدی​ها زندانی نمی​شدند، مجلس ششم اين همه ذليل نمی​شد، و امروز نظامی​ها بر سر قدرت نبودند.

اکبر محمدی خودی نبود...برای جماعت اهميتی نداشت...خوش به حال هاشم آغاجری...خوش به حال کسانی که در هيات حاکمه رفيقی و ياری داشتند...

محمدی فراموش شده بود...نشده بود؟ مقايسه کنيد تعداد خبرهايی که در طول اين همه سال در باره​اش خوانده​ايد...حجم و اندازه​اش را با اخبار بقيه مقايسه کنيد.

مشکل ما فراموشی است. آلزايمر زودرس رفورميستی...